81
فصلنامه علمي - پژوهشي علوم حديث 49 و 50

«مَن» را ـ که در متن اصلي نبوده است ـ به متن خود افزوده است؛ به اين معنا که در کنز العمال چنين آمده است:
الا جربت بکمال. ۱
حال آن که در کتاب تمام نهج البلاغة، «الا من جربت بکمال» ۲ آمده است.
تغييرات کوچک، اما معناداري از اين دست، در بدفهمي احاديث بسيار تأثيرگذار است. از اين رو، بايد کوشيد متن اصلي و ويرايش نشده هر حديثي را يافت و آن‌گاه، به تحليل آن پرداخت.
3-7. احاديث ضد زن، به لحاظ محتوايي معمولاً مشکل‌دار است و زبان و استدلال به کار رفته در آنها ضعيف و قابل مناقشه است؛ نمونه اين اصل، همين حديث مورد بحث است که صدر و ذيل استدلال پذيرفتني نيست و با همه کوششي که از سوي برخي شارحان و مترجمان براي توجيه آن صورت گرفته است، راهي براي پذيرش آن نمي‌ماند. همچنين حديث ديگري منسوب به حضرت رسول( است که فرمود:
لولا النساء لعبد الله حقاً حقاً.
اين حديث ـ که به ساختگي بودن آن تصريح شده است ـ از نظر محتوايي چندان استوار نيست. ممکن است در توجيه آن گفته شود که زنان مايه وسوسه و گمراهي مردان هستند. در نتيجه، با نبودشان زمينه وسوسه از ميان رفته و مردان خداي، را چنان که شايسته است، پرستش خواهند کرد؛ ليکن اين سخن با همان قوت درباره زنان صادق است و مي‌توان گفت: «لو لا الرجال لعبد الله حقاً حقاً»؛ زيرا اگر مردان نبودند، زنان وسوسه نمي‌شدند تا مردان را وسوسه کنند. نمونه ديگر اين نقص محتوايي را در حديث معروف نقصان دين و عقل زنان مي‌توان ديد که به رسول خدا نسبت داده شده است. درباره اين سخن، جزيري سخني جسورانه دارد که شايسته تأمل است. وي در بحث عادت زنان و مدت آن مي‌گويد که در اين زمينه احاديث متعددي نقل شده است که هيچ يک صحيح نيست؛ از جمله، اين حديث معروف در کتاب‌هاي فقهي که پيامبر صلی الله علیه و آله گفت: زنان ناقصْ‌عقل و ناقصْ‌دين هستند. پرسيدند: نقصان دين آنان به چيست؟ فرمود: زني نيمي از عمر خود را بي‌نماز مي‌گذارد؛ به اين معنا که نيمي از ماه را در عادت ماهانه است. ليکن از نظر جزيري اين حديث صحيح نيست و ابن جوزي نيز آن را ناشناخته دانسته و بيهقي گفته است که آن را در کتاب‌هاي حديثي نيافته است. سپس خود مي‌افزايد:
واقع، آن است که اين حديث هيچ معنايي ندارد؛ زيرا اين خود شارع است که زنان را در هنگام عادت از خواندن نماز منع کرده است. پس آنان چه گناهي دارند تا بدين وصف ظالمانه، توصيف شوند؟۳

1.. کنز العمال في سنن الاقوال والافعال، ج۱۶، ص‌۱۸۲ ـ ۱۸۳.

2.. تمام نهج البلاغة، ص‌۹۸۴.

3.. الفقه علي المذاهب الاربعة، ج۱، ص‌۱۲۸.


فصلنامه علمي - پژوهشي علوم حديث 49 و 50
80

باز در در اين کتاب، چنين آمده است:
وصي رجل ابنه فقال: إياك و مشاورة النساء: فان رأيهن إلي أفن، و عزمهن إلي وهن...۱
اين قسمت و جملات بعدي آن مانند بخشي از وصيت حضرت امير به فرزندشان است که در نامه شماره 31 نهج البلاغه ثبت شده است. ليکن ابن مسکويه آن را به «مردي» نسبت مي‌دهد. ممکن است گفته شود که اين قبيل نويسندگان از سر تقيه و مصالحي از اين دست، نام اصلي گويندگان را ذکر نکرده‌اند، ليکن اين سخن در اين جا پذيرفتني نيست؛ زيرا همين کسان در همين کتاب‌ها در موارد متعددي سخناني از امامان شيعه با تصريح به نامشان، به خصوص حضرت امير ذکر کرده‌اند؛ براي مثال در الحکمة الخالدة احاديث متعددي از امام علي نقل شده است که مرحوم محمودي آنها در نهج السعادة، ۲ از آن کتاب نقل و ثبت کرده است.
همچنين ماوردي سخن بالا را به يکي از «حکما» نسبت داده و از او نقل مي‌کند که گفت:‌
إياك و مشاوره النساء، ‌فإن رأيهن إلي الأفن، وعزمهن إلي الوهن.۳
البته ماوردي نيز در اين کتاب، سخناني از حضرت امير به نام خود ايشان نقل مي‌کند.
2-7. در طول تاريخ در ادامه همان «ويرايش فرهنگي» گاه قطعاتي از حديثي حذف و يا بدان افزوده مي‌شده تا با فرهنگ رايج جامعه و مانند آن سازگار افتد؛ نمونه آن احاديثي است که در آن دروغ گفتن مرد به زن را مجاز شمرده شده است؛ حال آن که در بررسي‌ها مشخص مي‌شود که اين جواز اختصاص به زوج ندارد، بلکه ناظر به زوجين است. ليکن، به تدريج در طول تاريخ، آن قطعاتي که به سود زن است، از حديث حذف مي‌شود و تنها قسمتي که به سود مرد است، بر جاي مي‌ماند. در اين جا نيز شاهد اين تغييرات هستيم؛ براي مثال، در وصيت 31 چنين آمده است:
واياك ومشاوره النساء، فإن رأيهن الي افن....
حال آن که در نسخه‌هاي کهن به اين صورت آمده است:
اياك و مشاورة النساء إلا من جربت بکمال عقل، فإن رأيهن يجر الي الأفن...۴
و اين قيد، که سرنوشت کل متن را دگرگون مي‌کند، از متون بعدي حذف مي‌شود. البته فراهم آورندة نسخه تمام نهج البلاغه اين قيد را از کنز العمال به نسخه خود افزوده است، و در همين افزايش کلمه

1.. همان، ص‌۱۷۷.

2.. ج۱۰، ص‌۱۹۵- ۲۰۵.

3.. ادب الدنيا و الدين، ص‌۲۲۵.

4.. کنز الفوائد، ج۱، ص‌۳۷۶. محمودي نيز اين حديث را بر اساس اين منبع ثبت کرده است:‌ (نهج السعادة في مستدرک نهج البلاغه، ج۱۰، ص‌۳۳۷-۳۳۸).

  • نام منبع :
    فصلنامه علمي - پژوهشي علوم حديث 49 و 50
    تاريخ انتشار :
    پاییز و زمستان 1387
    سردبیر :
    محمدی نیک (ری شهری)، محمد
    صاحب امتیاز :
    دانشکده علوم حديث
    مدیر اجرایی :
    محمد قنبری
    نشانی :
    قم، بلوار پانزده خرداد، شهرک جهاد، مؤسسه علمی فرهنگی دارالحدیث، ص پ : 37185-3431
    تلفن :
    0251-7176131
    امور مشترکان :
    0251-7176413
    دورنگار :
    0251-7785050
    پست الکترونیک :
    ulumhadith@hadith.net
    امتیاز :
    علمی - پژوهشی، به استناد نامه شماره 6219/3 - 85/7/3 کمیسیون بررسی نشریات علمی کشور
    جانشین سردبیر :
    مهدی مهریزی
تعداد بازدید : 33090
صفحه از 423
پرینت  ارسال به