9
فصلنامه علمي - پژوهشي علوم حديث 49 و 50

آوردند و نه آنچه از دست آنها رفت، بازگشت. هر چه انجام دادند، پيش رو ديدند و از آنچه برجاى گذاشتند، پشيمان شدند؛ ولى هرگز پشيمانى سودى نداشت. قلم تقدير، رقم خورده بود. رحمت خداوند بر كسى كه خيرى را پيش تر بفرستد و صادقانه انفاق نمايد و بر خواهش هايش چيره شود و خواهش ها بر او چيره نشوند و فرمان نفسش را نافرمانى كند و نفس، مالك او نشود.

3. قلمرو آزادي انسان در محدوده تقدير الهي

آزاد بودن انسان در تعيين سرنوشت دنيوى و اُخروى خود، مطلق نيست، بلكه در محدوده قضا و قدر الهى است؛ زيرا هر كس بر اساس تقدير حكيمانه حضرت حق ـ عزّوجلّ ـ استعداد ويژه اى دارد و تنها در محدوده مقدّرات و استعدادهاى خود مى تواند از آزادى و تلاش خويش بهره گيرد، نه اين‌که هر كس بتواند به هر موقعيت دلخواه مادّى يا معنوى دست يابد و آنچه در احاديث پيشين آمده كه: «كُلٌّ مُيَسَّرٌ لِما خُلِقَ لَه»؛ به نظر مى رسد كه ناظر به اين نكته باشد.
آرى! هر چيزى در نظام آفرينش بر اساس تقدير حكيمانه حق تعالى، براى هدف خاصّى آمادگى دارد كه در همان محدوده، قابل بهره بردارى است، چنان كه امام علی علیه السلام مى فرمايد:
قَدَّرَ ما خَلَقَ فَأَحكَمَ تَقديرَهُ، وَ دَبَّرَهُ فَأَلطَفَ تَدبِيرَهُ، وَ وَجَّهَهُ لِوِجهَتِهِ فَلَم يَتَعَدَّ حُدودَ مَنزِلَتِهِ، وَ لَم يَقصُر دونَ الانتهاءِ إلى غايَتِهِ، وَ لَم يَستَصعِب إذ أمَرَ بِالمُضِيِّ عَلى إرادَتِهِ؛ 1
آنچه آفريد، مقدّر كرد و تقدير آن را استوار نمود و تدبيرش كرد و تدبير آن را با ظرافت به انجام رساند و آن را به سمت و سوى خودش راهنمايى كرد و از قلمرو جايگاهش تجاوز ننمود و از رسيدن به مقصدش كوتاهى نكرد و دستور به تحققش، بر اراده او، سخت نيامد.

ابن ابى الحديد، در تبيين اين جملات مى گويد: قثقث
مقصود امام علیه السلام اين است كه: خداوند متعال، اشيايى را كه آفريد، مقدّر نمود و بر حسب تقدير، آفرينش آنها را استوار كرد و تدبير آنها را با ظرافت انجام داد؛ يعنى آنها را ظريف ساخت و كارها را به سوى مقصدشان و حدود مقدّرشان، رهنمون گرديد. باز را براى شكار، اسب را براى سوارى و راندن، شمشير را براى بريدن و قلم را بر نوشتن و فلك را براى چرخيدن و امثال اينها آفريد. اين سخن امام علیه السلام اشاره به گفته پيامبر صلی الله علیه و آله دارد كه فرمود: «قُل كُلٌّ مُيَسَّرٌ لِما خُلِقَ لَهُ؛ همه مُهيّاى چيزى هستند كه براى آن آفريده شده اند»؛ اين آفريده ها، از حدود جايگاه هايى كه براى آنها مقصد قرار داده شده اند، فراتر نمى روند. 2
انسان نيز مانند همه آفريده هاى خداوند، نمى تواند از قلمرو مقدّرات الهى خارج شود. تنها تفاوت انسان با ساير آفريده ها اين است كه در تعيين سرنوشت خود، در محدوده مقدّرات الهى، آزاد است و هر سرنوشتى را انتخاب كرد، نظام آفرينش، ابزار رسيدن به آن را برايش فراهم خواهد ساخت: «كُلاًّ نُّمِدُّ

1.. نهج البلاغة، خطبه ۹۱.

2.. شرح نهج البلاغة، ج۶، ص۴۱۷.


فصلنامه علمي - پژوهشي علوم حديث 49 و 50
8

براى خداوند متعال، معلوم است. او مى داند كه هر كس: از دنيا، چه بهره اى خواهد داشت؟ با كه ازدواج خواهد كرد؟ چه موقعيّتى از نظر سياسى و اجتماعى خواهد داشت؟ چه كسى ظالم خواهد بود و چه كسى مظلوم؟ چه كسى خوش بخت خواهد شد و چه كسى بدبخت؟ چه كسى به بهشت خواهد رفت و چه كسى به دوزخْ راه خواهد يافت؟ و در يك جمله: خداوند متعال، سرنوشت دنيوى و اُخروى همه انسان ها را مى داند؛ اما نكته مهم و دقيق، اين است كه علم خدا، علّتِ معلوم نيست؛ بلكه تابع معلوم است و نه متبوع آن، چنان كه اَشاعره و همفكران آنها پنداشته اند.
بنابراين، علم ازلى خداوند متعال، نه با اراده و مشيّت او تعارضى دارد و نه با اراده و اختيار انسان در ساختن سرنوشت خود.
به سخن ديگر، احاديث مذكور، مى خواهند بگويند كه خداوند متعال مى داند كه انسان با انتخاب خود، چگونه سرنوشت خود را در دنيا و آخرتْ رقم خواهد زد، خوش بخت خواهد شد يا بدبخت، و بهشتى مى شود يا دوزخى. اين مطلب، به روشنى در برخى احاديث آمده است.
شيخ صدوق، از پيامبر خدا روايت كرده است كه مى فرمايد:
سَبَقَ العِلمُ و جَفَّ القَلَمُ وَ مَضَى القَدَرُ، بِتَحقِيقِ الكِتابِ وَ تَصدِيقِ الرُّسُل، وَبِالسَّعادَةِ مِنَ اللَّـهِ( لِمَنِ آمن و اتَّقى، وَ بِالشَّقاءِ لِمَن كَذَّبَ وَ كَفَرَ، وَ بِوِلايَةِ اللَّـهِ المُؤمِنينَ وَ بَراءَتِهِ مِنَ المُشرِكينَ؛ 1
علم پيشين، قطعى شد و قلم تقدير، رقم زد و تقدير، مسلّم شد به: محقَّق شدن كتاب و تصديق پيامبران و سعادتمندى اهل تقوا و نگون بختى تكذيب كننده و كافر، و به ولايت خدا بر مؤمنان و برائت خدا از مشركان.

بنابراين، خشك شدن قلم تقدير، نه تنها آزادى را از انسانْ سلب نمى كند، بلكه به او آزادى مى دهد؛ زيرا نوشته غير قابل تغيير آن، آزاد بودن انسان در انتخاب راهِ خوش بختى يا بدبختى است.
آرى! قلم ديگرى وجود دارد كه وقتى خشكيد، آزادى از انسانْ سلب مى شود و آن، قلم تكليف است؛ چنان كه در حديث نبوى در توصيف مرگ ناگهانى انسان هاى تبهكار آمده است:
أما رَأَيتُم المَأخُوذينَ عَلَى العِزِّةِ وَ المُزعجينَ بَعدَ الطُمَأنِينَةِ، الّذينَ أقامُوا عَلَى الشُبهَاتِ وَ جَنَحُوا إلَى الشهَواتِ حَتَّى أتَتهُم رُسُلُ رَبِّهِم فَلا ما كانُوا أمَّلُوا أدرَكُوا وَ لا إلى ما فاتَهُم رَجَعُوا، قَدِمُوا عَلى ما عَمِلُوا وَ نَدَمُوا عَلى ما خَلَّفُوا وَ لَن يُغنِي النَّدَمُ وَ قَد جَفَّ القَلَمُ، فَرَحِمَ اللهُ إمرَءاً قَدَّمَ خَيراً وَ أنَفَقَ قَصداً وَ قالَ صِدقاً وَ مَلِكَ دَواعي شَهوَتِهِ وَ لَم تَملِكهُ وَ عَصى أمرَ نَفسِهِ فَلَم تَملِكهُ؛ 2
آيا آنان را كه غافلگير شدند و پريشان، نديده ايد كه بر شبهه ها ايستادگى كردند و به شهوت ها متمايل شدند تا اين‌که پيامبران پروردگارشان به سوى آنان آمدند. نه آنچه آرزو داشتند، به دست

1.. التوحيد، ص۳۴۳ ـ ۳۴۴، ح۱۳.

2.. بحارالأنوار، ج۷۷، ص۱۷۹، ح۱۰.

  • نام منبع :
    فصلنامه علمي - پژوهشي علوم حديث 49 و 50
    تاريخ انتشار :
    پاییز و زمستان 1387
    سردبیر :
    محمدی نیک (ری شهری)، محمد
    صاحب امتیاز :
    دانشکده علوم حديث
    مدیر اجرایی :
    محمد قنبری
    نشانی :
    قم، بلوار پانزده خرداد، شهرک جهاد، مؤسسه علمی فرهنگی دارالحدیث، ص پ : 37185-3431
    تلفن :
    0251-7176131
    امور مشترکان :
    0251-7176413
    دورنگار :
    0251-7785050
    پست الکترونیک :
    ulumhadith@hadith.net
    امتیاز :
    علمی - پژوهشی، به استناد نامه شماره 6219/3 - 85/7/3 کمیسیون بررسی نشریات علمی کشور
    جانشین سردبیر :
    مهدی مهریزی
تعداد بازدید : 32860
صفحه از 423
پرینت  ارسال به