71
فصلنامه علمي - پژوهشي علوم حديث 51

شيخ طوسي نيز در ابتداي مشيخه خود بر تهذيب الأحكام چنين مي‌آورد:
در آوردن [سند] حديث به ذكر مصنف يا صاحب اصلي كه حديث را از كتاب يا از اصل او برگرفته‌ايم، در ابتداي حديث اكتفا نموديم. ۱
به غير از تصريح‌هاي فوق از مؤلفان اين كتاب‌ها، بسياري از متأخران نيز به تدوين كتب اربعه از روي اصول و كتب نخستين اشاره نموده‌اند؛ ۲ تا آنجا كه يكي از علل متروك شدن نقل و استنساخ اصول اوليه، تدوين كتب اربعه عنوان شده است. ۳
با عنايت به اين مقدمات، طبيعي است كه كتاب الكافي نيز برگرفته از اصول و مصنفات حديثي پيشينيان كليني باشد. لذا فرض نخست دربارة احاديث كتاب الكافي، نقل كليني از اصول يا كتاب‌ها و آوردن مشايخ اجازة خود در صدر اسناد روايت است كه با روش‌هايي بايد مشايخ اجازه آن شناسايي گردد.

مشايخ اجازه

يكي از موضوعات مهم در تاريخ حديث و مباحث رجالي، مشايخ اجازه و نقش ايشان در انتقال روايات و نحوة توثيق آنهاست. اجازه در لغت از مادة «ج و ز» به معناي عبور و گذشتن مشتق شده و أجاز نيز معادل با أنفذ و أمضي آمده است. ۴ اجازه در معناي اصطلاحي، يكي از طرق تحمل حديث است كه به اذن شفاهي يا كتبي شيخ به راوي براي روايت نمودن او از روايات كتابي اطلاق مي‌شود. اجازه داراي انواع مختلفي است. ۵ معتبرترين گونة اجازه، اجازه نقلِ كتاب‌هايي معين به فردي معين است. ۶
همچنين در بسياري از اوقات، اجازه همراه با مناوله، يعني اعطاي متن يا متون حديثي به راوي بوده است كه آن نيز از حيثي ديگر معتبرترين نوع اجازه عنوان شده است. ۷
يكي از قديمي‌ترين كاربردهاي اجازه در بين شيعه، حكايتي مربوط به اجازه گرفتن أحمد بن محمد بن عيسي اشعري از حسن بن علي بن وشاء است كه از وي تقاضا نموده تا كتاب علاء بن رزين و أبان

1.. «و اقتصرنا من إيراد الخبر علي الابتداء بذكر المصنف الذي أخذنا الخبر من كتابه أو صاحب الأصل الذي أخذنا الحديث من أصله». ( شرح مشيخة التهذيب، ص۲۸۱).

2.. از جمله اين بيان از شهيد ثاني: «كان قد استقر أمر المتقدمين على أربعمأئة مصنف، لأربعمأئة مصنف سموها: الأصول. و كان عليها اعتمادهم، ثم تداعت الحال إلي ذهاب معظم تلك الأصول. و لخصها جماعة في كتب خاصة ، تقريباً على المتناول. و أحسن ما جمع منها: الكتاب الكافي لمحمد بن يعقوب الكليني». ( الرعاية في علم الدراية، ص۷۲-۷۳) براي تفصيل اين بحث ر.ك: تاريخ عمومي حديث، ص۳۳۷ و ۳۴۱.

3.. الذريعة، ج۲، ص۱۳۶.

4.. لسان العرب، ج۵، ص۳۲۶.

5.. ر.ك: الرعاية في علم الدراية، ص۲۶۴.

6.. همان، ص۲۶۵ ؛ وصول الأخيار، ص۱۳۵.

7.. مقدمة ابن صلاح، ص۱۱۲.


فصلنامه علمي - پژوهشي علوم حديث 51
70

به نسل‌هاي بعدي در دست است؛ ۱ به نحوي كه مي‌توان نشان داد شالودة حديث شيعه بر نگارش حديث و انتقال کتبي آن استوار بوده است. اين امر تا بدانجا مسلم بوده است که شيخ طوسي در مقام بيان دليل بر حجيت خبر واحد، از اجماع طايفه حقه بر عمل به اخبار مدون در اصول و تصانيف حديثي ياد مي‌کند و به اين ترتيب، همساني اين دو مسأله را در بين طايفه آشکار مي‌سازد. ۲

تضعيف برخي از روايات به دليل مكتوب نبودن (در مقام نقد اسناد)

از نكات قابل توجه در مشي محدثان و عالمان بزرگ شيعه، تضعيف برخي از روايات نقل شده به صورت شفاهي بوده كه در اصول و كتب راويان اصلي آنها مندرج نبوده است.
شيخ مفيد در مقام رد روايتي از يعقوب بن شعيب، دليل آن را خالي بودن اصل وي از اين حديث مي‌داند. ۳ شيخ طوسي نيز در مقام تضعيف روايتي از حذيفة بن منصور، عاري بودن کتاب وي را از اين روايت به عنوان دليل ذکر نموده و کتاب وي را مشهور و معروف مي‌نامد. ۴
هر چند خالي بودن اصل يا كتاب از روايات محدود و معدود، به علل گوناگوني امكان‌پذير است، اما چنانچه تعداد اين نوع روايات زياد باشد، دليل موجهي براي خالي بودن اصل يا كتاب راوي اصلي از آن وجود ندارد. در نتيجه، اين نوع روايات با نوعي ترديد و ابهام روبه‌رو خواهند بود.

تدوين كتب اربعه از روي اصول

بسياري از محققان بر مبنا بودن اصول و نوشته‌هاي اصحاب در بين محدثان طراز اول شيعه تصريح نموده‌اند. ۵ كتب اربعه نيز از تدوين اصول و كتب حديثي اصحاب تأليف يافته‌اند.
شيخ صدوق در خطبه كتاب من لا يحضره الفقيه چنين مي‌گويد:
و تمامي آنچه در آن [من لا يحضره الفقيه] است، از كتاب‌هاي مشهوري برگرفته شده است كه محل رجوع و تكيه‌گاه به شمار مي‌آيند؛ مانند كتاب حريز بن عبدالله سجستاني و كتاب عبيدالله بن علي حلبي و كتاب‌هاي علي بن مهزيار اهوازي و كتاب‌هاي حسين بن سعيد و [كتاب] النوادر [از] أحمد بن محمد بن عيسي و كتاب نوادر الحكمة تأليف محمد بن أحمد بن يحيي اشعري و كتاب الرحمة متعلق به سعد بن عبدالله و [كتاب] جامع شيخ ما محمد بن حسن بن وليد( و [كتاب] النوادر [از] ابن ابي عمير و كتاب‌هاي المحاسن متعلق به أحمد بن ابي عبدالله برقي و رسالة پدرم( به من و ديگر كتاب‌ها از اصول و تصنيفاتي كه طرق من به آنها در فهرست كتاب‌هايي كه از مشايخ و پيشينيانم( از طريق من روايت شده، شناخته شده است. ۶

1.. الكافي، ج۱، ص۵۲، ح ۶ ؛ همان، ج۱، ص۵۳، ح ۱۸ كه بيانگر انتقال احاديث از طريق كتاب‌هاي حديثي اصحاب است.

2.. عدة الأصول، ج۱، ص۱۲۶.

3.. جوابات أهل الموصل، ص۲۴.

4.. التهذيب، ج۴، ص۱۶۹.

5.. عدة الأصول، ج۱، ص۱۲۶؛ الرعاية في علم الدراية، ص۷۲ ؛ مشرق الشمسين، ص۲۶۹.

6.. «وَ جَمِيعُ مَا فِيهِ مُسْتَخْرَجٌ مِنْ كُتُبٍ مَشْهُورَةٍ عَلَيْهَا الْمـُعَوَّلُ وَ إِلَيْهَا الْمـَرْجِعُ مِثْلُ كِتَابِ حَرِيزِ بْنِ عَبْدِ اللَّـهِ السِّجِسْتَانِيِ و وَ كِتَابِ عُبَيْدِ اللَّـهِ بْنِ عَلِيٍّ الْحَلَبِيِّ وَ كُتُبِ عَلِيِّ بْنِ مَهْزِيَارَ الْأَهْوَازِيِّ وَ كُتُبِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ وَ نَوَادِرِ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى وَ كِتَابِ نَوَادِرِ الْحِكْمَةِ تَصْنِيفِ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى بْنِ عِمْرَانَ الْأَشْعَرِيِّ وَ كِتَابِ الرَّحْمَةِ (من لايحضره الفقيه، ج۱، ص۴) لِسَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّـهِ وَ جَامِعِ شَيْخِنَا مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ الْوَلِيدِ( وَ نَوَادِرِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ وَ كُتُبِ الْمَحَاسِنِ لِأَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّـهِ الْبَرْقِيِّ وَ رِسَالَةِ أَبِي( إِلَيَّ. و غيرها من الْأُصُولِ وَ الْمـُصَنَّفَاتِ الَّتِي طُرُقِي إِلَيْهَا مَعْرُوفَةٌ فِي فِهْرِسِ الْكُتُبِ الَّتِي رُوِّيتُهَا عَنْ مَشَايِخِي وَ أَسْلَافِي(». (من لا يحضره الفقيه، ج۱، ص۳ - ۴).

  • نام منبع :
    فصلنامه علمي - پژوهشي علوم حديث 51
    تاريخ انتشار :
    بهار 1388
    سردبیر :
    محمدی نیک (ری شهری)، محمد
    صاحب امتیاز :
    دانشکده علوم حديث
    مدیر اجرایی :
    محمد قنبری
    نشانی :
    قم، بلوار پانزده خرداد، شهرک جهاد، مؤسسه علمی فرهنگی دارالحدیث، ص پ : 37185-3431
    تلفن :
    0251-7176131
    امور مشترکان :
    0251-7176413
    دورنگار :
    0251-7785050
    پست الکترونیک :
    ulumhadith@hadith.net
    امتیاز :
    علمی - پژوهشی، به استناد نامه شماره 6219/3 - 85/7/3 کمیسیون بررسی نشریات علمی کشور
    جانشین سردبیر :
    مهدی مهریزی
تعداد بازدید : 24492
صفحه از 171
پرینت  ارسال به