1. و أخرج ابن سعد، و البيهقي، عن اُم کلثوم بنت أبي بکر قالت: کان الرجال نهوا عن ضرب النساء ثم شکوهن إلي رسول الله( فخلي بينهم و بين ضربهن، ثم قال: و لن يضرب خيارکم؛ 1 ام کلثوم دختر ابوبکر ميگويد: مردان از زدن زنان، منع شدند. پس از مدّتي به پيامبر( شکايت کردند. پيامبر به آنان اجازه داد؛ ولي فرمود: مردان نيک، هرگز زنان را کتک نميزنند. 2. و اخرج عبدالرزاق عن عائشه، عن النبي( قال: أما يستحيي أحدکم أن يضرب امرأته کما يضرب العبد؟ يضربها أول النهار ثم يضاجعها آخره؟!. 2 عايشه از پيامبر( نقل ميکند که فرمود: شما مردان، حيا نميکنيد که زنانتان را چون بردگان، کتک ميزنيد؟ روز، آنها را کتک ميزنيد و شب با آنان به يک بستر ميرويد؟!
سه. عکس العمل زنان در برابر روايتهايي که ظاهري ضدّ زن دارند، از قرن اول اسلام، به ثبت رسيده است:
تعدادي از ايرادهاي عايشه بر صحابه، در زمينه نقل احاديث مربوط به زن از سوي ايشان است.
در کتابي که زرکشي با عنوان الاجابة لإيراد ما استدرکته عايشة علي الصحابة نوشته و در آن، ايرادها و استدارکهاي عايشه بر صحابه را برشمرده، از مجموع هفتاد و شش نقد و ايراد عايشه بر صحابه، سيزده مورد 3 به حوزه مسائل زنان برميگردد که برخي از آن موارد، عبارتاند از:
1. قال أبو داوود الطيالسي في مسنده: حدثنا محمد بن راشد، عن مكحول قال: قيل لعائشة: إنّ أبا هريرة يقول: قال رسول الله(: الشؤم في ثلاثة: في الدار، و المرأة، و الفرس .
فقالت عائشة: لم يحفظ أبو هريرة: إنه دخل ورسول الله( يقول: قاتل الله اليهود! يقولون: إن الشؤم في ثلاثة: في الدار، و المرأة، و الفرس . فسمع آخر الحديث، و لم يسمع أوله؛ 4 ابو هريره ميگويد: رسول خدا( فرمود: شومي و بدشگوني در سه چيز است: خانه، زن و اسب. عايشه گفت: ابو هريره حديث را درست حفظ نکرد. او وارد شد و پيامبر( داشت ميفرمود: خداوند، يهود را بکشد که ميگويند: شومي در سه چيز است: خانه، زن و اسب . ابو هريره آخر حديث را شنيد؛ ولي اولش را نشنيد. 2. قال أبوحاتم ابن حبان في صحيحه: أخبرنا محمد بن الحسن: حدّثنا قتيبة: حدّثنا حرملة بن يحيي قال: حدّثنا ابن وهب: حدّثنا يونس، عن ابن شهاب: حدّثتني عمرة بنت عبد الرحمن: أنّ
1.. الدر المنثور، ج ۴، ص ۴۰۴، ذيل آيه ۳۴ سوره نساء.
2.. همان، ص ۴۰۵.
3.. ر.ک: الاجابة لإيراد ما استدرکته عايشة علي الصحابة، ص ۱۱۷، ۱۲۱، ۱۲۴، ۱۲۸، ۱۲۹، ۱۳۵، ۱۳۷، ۱۴۳، ۱۵۲، ۱۵۸، ۱۶۳، ۱۶۹ و ۱۷۴.
4.. الاجابة لايراد ما استدرکته عايشة علي الصحابة، ص ۱۲۴.