در برخي احاديث آمده است كه اگر لقاح نفع دارد، انجام دهند و در برخي آمده است كه نفعي و خيري ندارد.
3. اين احاديث با عصمت پيامبر(صلي الله عليه و آله وسلم) (بر اساس برخي تقريرها كه عصمت را شامل همه امور ديني و دنيوي پيامبر ميداند)، ۱ ناسازگار است؛ چون به طور صريح، سخن از خطاي پيامبر(صلي الله عليه و آله وسلم) گفته شده است و دكتر سروش نوشته است كه چون درختان كم بار شدند، به اشتباه خود پي برد . ۲ اين اشتباه به معناي آن است كه پيامبر(صلي الله عليه و آله وسلم) در امور علمي ـ كه تأثيرات اقتصادي و اجتماعي دارد ـ خطا كرده باشد كه اين مطلب با عصمت پيامبر(صلي الله عليه و آله وسلم) در امور ديني (نه شخصي) منافات دارد.
4. اين احاديث از بعد ديگر با قرآن و سنت ناسازگار است؛ چرا كه از طرفي، بر اساس آيات و روايات و سنت، پيامبر(صلي الله عليه و آله وسلم) در امور دين و بسياري از امور دنيا مرجع مردم است و در امور حكومت، سياست، قضاوت، جنگ و... دخالت ميكند كه همگي امور دنيوي است؛ همان طور كه آيات قرآن در مورد مسائل اقتصادي، سياسي، حقوقي و.. مطالب و تكاليفي را بيان ميكند و در اين امور دنيوي دخالت ميكند و از طرف ديگر، لزوم اطاعت از پيامبر(صلي الله عليه و آله وسلم) بر اساس آيات قرآن ۳ مطلق است و شامل همه ابعاد ميشود. مسائل هدايتي در قرآن و احاديث شامل امور دنيوي و اخروي ميشود و در اسلام، اين دو از هم تفكيك ناپذير است؛ ولي در احاديث فوق، امور ديني و دنيوي مردم جدا شده و پيامبر(صلي الله عليه و آله وسلم) مرجع امور ديني معروف شده است و امور دنيوي را شأن مردم معرفي كرده است؛ به خصوص آنكه در برخي روايات تعبير ان كان شيئاً من امر دنياكم آمده است كه شامل همه جزئيات امور دنيوي ميشود؛ در حالي كه بسياري از امور دنيوي مثل امور قضايي و امور اقتصادي و.... نميتواند از احكام ديني و حكومت اسلامي جدا باشد و به صورت كلي به مردم واگذار شود.
5. اين احاديث با شأن و شخصيت پيامبر(صلي الله عليه و آله وسلم) سازگار نيست؛ ۴ چرا كه يك شخصيت عادي نيز حاضر نميشود كه با گمانهزني امور كشاورزي مردم دخالت كند و آنها را گرفتار زيان مالي كند؛ چه رسد به پيامبر خدا. البته لازم است امور تخصصي به متخصصان واگذار شود، ولي هرگاه پيامبر(صلي الله عليه و آله وسلم) و معصومان در اين امور دخالت كردند، از روي جهل و خطا آلود وارد نميشوند؛ يعني ميتوانند وارد نشوند، ولي اگر اظهار نظر كردند، سخنان حق و صحيح ميگويند، و گرنه اعتبار آنها مخدوش ميشود و اعتماد به گفتار آنها از بين ميرود.
6. تقسيم سخنان پيامبر(صلي الله عليه و آله وسلم) به دو دسته ظني (شخصي) و الهي مشكلات جدي را در باب حجيت و اعتبار سنت پيامبر(صلي الله عليه و آله وسلم) به وجود ميآورد؛ يعني نميتوان به احاديث صادره از پيامبر(صلي الله عليه و آله وسلم) اعتماد كرد، مگر آنكه آن حضرت مطلبي را مستقيم از خدا نقل كند؛ در حالي كه اكثر احاديث پيامبر(صلي الله عليه و آله وسلم) و سنت عملي ايشان از اين نظر ساكت است.
1.. ر.ك: كشف المراد في شرح تجريد الاعتقاد، ص۳۴۹.
2.. نامه بشر و بشير (پاسخ اول به آيت الله سبحاني)، دكتر عبدالكريم سروش، روزنامه كارگزاران، ۱۹ و ۲۰/۱۲/۸۷ش.
3.. (أَطِيعُوا اللّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ(. (سوره نساء، آيه ۵۹)؛ سوره انفال، آيه ۴۹؛ (مَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانتَهُوا( (سوره حشر، آيه ۷).
4.. ر.ك: الصحيح من سيرة النبي الاعظم، ص۱۶۹.