وجود دو معادل لاتين براي اين کلمه نيز شايد مؤيدي بر اين احتمال باشد. فرهنگنامههاي پزشكي معاصر، واژة Vitiligo را معادلِ لاتينِ برص دانستهاند ۱ ولي دكتر يوسف، حتي مؤلف فرهنگ پزشكي انگليسي به عربي و محققان كتاب كشاف اصطلاحات الفنون و العلوم واژة Lepra و Leprosy را معادل برص آورده است. ۲ و ۳ برخي ديگر از فرهنگنامهها معادل فرانسة اين واژه را La leper دانستهاند. ۴ قابل توجه، اينكه همين واژگان يا قريب به آن براي جذام به كار رفته است. شايد با تأمل در کتابهاي لغت فارسي نيز بتوان به دو معادل براي برص دست يافت: نخست پيسي و ديگري لک و پيس که مؤيد پيدايش تغيير در معناي اين کلمه است.
نتيجه
به نظر ميرسد در زبان فارسي رايج پيسي و لك و پيس به صورت مترادف به كار برده ميشود و اين دو واژه در نظر پزشکان معاصر معادل برص دانسته شده است. اين امر در حد جعل اصطلاح مشكلي ايجاد نميكند، اما نميتوان با اعتماد به اين اصطلاح نو ظهور ماده برص در قرآن و روايات را معنا كنيم. براي فهم معناي واژگان قرآن و روايات بايد به عرف رايج در زمان نزول قرآن و صدور روايت بازگرديم كه آن چيزي غير از اين معناي جديد است.
با اطمينان ميتوان گفت که مقصود از برص ـ که در قرآن و روايات به کار رفته و در فقه اسلامي موضوع احکام متعددي قرار گرفته که به آن اشاره رفت ـ چيزي نيست كه امروزه فارسيزبانان به آن برص ميگويند، و بر اساس آن، بر احکام شرع خورده ميگيرند که مثلاً طبق قانون فعلي اگر مردي لکهاي سفيد بر روي دست همسر خود مشاهده کند، به راحتي ميتواند او را طلاق دهد؛ بدون اينکه مهريهاي به او بپردازد ۵ و خواستار اصلاح آن ميگردند، بلکه برص بيماريي همطراز با جذام است و عوارضي قريب به آن دارد و معادل فارسي آن پيس يا پيسي است.
كتابنامه
ـ احکام المرأة و الأسرة، ام علي مشکور، قم: دارالزهرا الثقافية، 1426ق.
ـ انحلال نكاح به واسطه عيب، زهرا راستي و...، تهران: سفير صبح، 1380ش.
ـ البرصان و العرجان و العميان و الحولان، جاحظ، تحقيق: عبدالسلام محمد هارون، بيجا، دارالرشيد،1982م.
1.. فرهنگ پزشكي دورلند، دو جلدي.
2.. قاموس حتي الطبي/ انكليزي ـ عربي.
3.. موسوعة كشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، ماده برص .
4.. لغتنامه دهخدا، واژه برص .
5.. طرح نمايندگان مجلس براي اصلاح قانون مدني ايران در مورد فسخ نکاح ، سيده فاطمه خاتمي روزنامه جمهوري اسلامي، مورخ ۱/۱۰/۱۳۸۱.