راه هاى خداشناسى - صفحه 8

۴۹۹۹.امام على عليه السلامـ در برابر كلام جاثليق ، در مناظره اش با ايشان كه گفت: از خداوند متعال به من خبر بده . آيا به نظر تو او به وسيله حواس ، درك مى شود تا رهجويى كه در پىِ اوست ، [ براى دست يافتن به او ]حواس را به كار گيرد؟ و اگر اين طور نيست ، پس راه شناخت او چيست؟ ـ :
خداوندِ ملكِ جبّار ، برتر از آن است كه با اندازه و مقدار ، وصف شود يا حواس ، او را درك كنند و يا با مردم ، قياس گردد . و راه شناخت او مخلوقات او هستند كه روشنى بخش خِردهايند و عبرت گيرندگان را به آنچه كه پيش او مشهود و معقول است ، راهنمايى مى كنند .

۵۰۰۰.امام على عليه السلامـ هنگامى كه درباره اثبات صانع از وى پرسيدند ـ: سِرگين شتر ، دلالت بر شتر دارد و سِرگين درازگوش ، دلالت بر درازگوش دارد ، و ردّپا ، دلالت بر رونده مى كند . حال ، چگونه اين گستره عالَم بالا به اين ظرافت و پايگاه عالَم پايين به اين ضخامت ، بر آن لطيفِ آگاه ، دلالت نمى كنند؟!

۵۰۰۱.امام على عليه السلام :در شگفتم از كسى كه آفريده هاى خدا را مى بيند و باز در خدا شك مى كند .

۵۰۰۲.التوحيدـ به نقل از سلمان فارسى ـ: جاثليق از على عليه السلام پرسيد : به من بگو : آيا خدا را به وسيله محمّد صلى الله عليه و آله شناختى يا محمّد صلى الله عليه و آله را به وسيله خداوند عز و جل؟
على بن ابى طالب عليه السلام فرمود : «خدا را به محمّد صلى الله عليه و آله نشناختم ؛ بلكه محمّد صلى الله عليه و آله را به وسيله خداى عز و جل شناختم ، آن گاه كه او را آفريد و در او اندازه اى از نظر طول و عرض قرار داد .
پس با دليل و الهام و اراده خداوند ، دريافتم كه او (محمّد صلى الله عليه و آله ) آفريده و پرورده[ ى خداوند] است ، چنان كه به فرشتگان ، فرمانبرى از خود را الهام كرد و بدون [ عارض شدنِ ] تشبيه و بيان چگونگى ، خويش را به آنان شناسانْد» .

۵۰۰۳.امام على عليه السلامـ در بسيارى اوقات ، پس از فارغ شدن از نماز شب ـ: گواهى مى دهم كه آسمان ها و زمين و آنچه بين آن دو است ، نشانه هايى هستند كه بر تو دلالت مى كنند ، و گواهانى هستند كه به آنچه به آن فرا خواندى ، گواهى مى دهند .
هر آنچه كه حجّت تو را نشان مى دهد و به پروردگارى تو گواهى مى دهد ، به آثار نعمت و نشانه هاى تدبير تو نشاندار شده است . بدين آثار است كه بر بندگانت برترى يافته اى ، و از رهگذر شناخت تو ، چيزهايى به دل ها رسيده است كه موجب آرامش آنها از وحشت فكر مى شود، و آنها را از پرتاب [ تير] استدلال ، حفظ مى كند .
از اين رو ، دل ها با شناخت و شيدايى ، گواه بر اين هستند كه وَهْم ها هرگز تو را فرا نمى گيرند ، و خِردها و ديده ها هرگز تو را در نمى يابند .

صفحه از 18