روش فيض کاشانی در شرح احاديث غير فقهی بر اساس کتاب الوافی - صفحه 130

اين‌گونه آيات بر اين مطلب دلالت مي‌کند که وجود پروردگار، امري ثابت و بديهي است. سخن بر سر تعيين و وصف خداست. آنها تنها در پي معرفت و شناخت خداوند هستند و در وجود او ترديدي ندارند؛ چنان‌که فرمود: (أَفِي اللهِ شَكٌّ فَاطِرِ السَّماوَاتِ وَالْأَرْضِ(۱.۲
فيض ـ که خود حکيم و فيلسوف است ـ بر مسلک حکما خرده مي‌گيرد. او اثبات خداوند را متفاوت از معرفت او مي‌داند؛ چنان‌که آدمي به فطرت خويش نظر افکند، وجود خداوند را امري بديهي مي‌يابد، ليکن طريق معرفت او چيست؟ در حقيقت، مراد از اعرفوا الله بالله چيست؟
فيض به آيات قرآن تمسک مي‌نمايد، ليکن از معناي باطني آيات مدد مي‌جويد، او به معناي ظاهري و ابتدايي آيات بسنده نمي‌کند و به لايه‌هاي عميق‌‌تر معناي آيات راه مي‌يابد. ديدگاه‌هاي وي در خصوص اين آيات مبتني بر تفکر فلسفي است. آن‌گاه در تبيين معناي إعرفوا اللهَ باللهِ مي‌نويسد:
چنان‌که هر چيز داراي ماهيتي است که به آن متعين است و آن، همان وجهي است که به سوي ذات شيء است. همچنين، هر چيز داراي حقيقتي است که آن را احاطه نموده است و مقوم ذات شيء است و به واسطه آن، آثار و صفاتش پديدار مي‌گردد و به واسطه آن از مضرت بازداشته و سودمند مي‌گردد.
اين حقيقت، همان وجهي است که به سوي خداست و در عبارت قرآني (إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْ ءٍ مُحِيطٌ(۳ و عبارت (وَهُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنتُمْ(۴ و نيز آياتي همچون (وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنكُمْ وَلكِن لَا تُبْصِرُونَ(۵ و نيز (كُلُّ شَىْ ءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ(۶ اشاره شده است. اين، همان حقيقتي است که پس از نابودي اشيا باقي مي‌ماند.
إعرفوا اللهَ باللهِ يعني، پس از اثبات پروردگار آفريننده، به آن بعد وجهي از اشيا بنگريد که به سوي خداست. معرفت الهي را در آثار او و تدبير، احاطه و غلبه الهي بر آن بجوييد تا خداوند را به واسطه صفات او بشناسيد. به آن وجوه از اشيا ـ که به سوي خود آنهاست ـ ننگريد؛ يعني از آن حيث که اشيايي هستند داراي ماهياتي که ممکن نيست بالذات موجود شوند، بلکه نيازمند موجود ديگري هستند که به آنها وجود مي‌بخشد. اگر از اين جهت، به آنها بنگريد، خداوند را به واسطه اشيا شناخته‌ايد و هرگز او را به گونه‌اي شايسته نشناخته‌ايد.
شناخت افتقار وجودي اشيا به تنهايي، شناخت حقيقي نيست؛ زيرا امري فطري است. پس نخست در خدا و آثار او [از آن حيث که آثار الهي‌اند] بنگريد، سپس به اشيا و افتقار ذاتي آنها نظر افکنيد.
ما هنگامي که بر امري قصد مي‌کنيم و در انجام آن، نهايت سعي خود را به کار مي‌گيريم، دانسته‌ايم که در وجود، چيزي است که بالذات نامريي است و ما را از آن امر باز مي‌دارد و

1.. سوره ابراهيم، آيه ۱۰.

2.. الوافي، ج۱، ۳۳۹.

3.. سوره فصلت، آيه ۵۴.

4.. سوره حديد، آيه ۴.

5.. سوره واقعه، آيه ۸۵.

6.. سوره قصص، آيه ۸۸.

صفحه از 142