امام باقر( فرمود: خداوند بزرگتر از آن است که به وجه توصيف شود؛ ليکن معناي آن، اينگونه است: هرچيزي نابود ميشود مگر دين و وجهي که از آن برآيد .
سپس در توضيح اين روايت مينويسد:
يعني به واسطه وجهي که پيامبر(، وصي و عقل کامل، بندگان را به سوي خدا و شناخت او رهنمون سازد؛ زيرا وجه چيزي است که مورد مواجهه قرار ميگيرد. خداوند بندگانش را با خود مواجه ميسازد و به واسطه پيامبر(، وصي يا عقل کامل مورد خطاب قرارميدهد.
و في التوحيد، عنه(: نَحنُ وجهُ الله الذي لايهلك؛۱آن حضرت فرمود: ما وجه خداييم که نابود نميگردد.
فيض پس از ذکر اين روايات و روايات مشابه آن، مطلبي مينگارد که با آنچه در الوافي نگاشته، هماهنگ مينمايد:
حديثي ديگر از ائمه( روايت گرديده، مبني بر اينكه، ضمير در وجهه به شيء بازميگردد. بنا بر اين معنا، وجه شيء، به هلاکت و نابودي نميانجامد. وجه شيء ، بر آن سو از شيء اطلاق ميگردد که رو به خداست.
روح و حقيقت و ملکوت آن است. جايگاه معرفت الهي است که پس از فناي جسم باقي ميماند. اين دو معنا با يکديگر نزديکاند و گاه وجه به ذات تفسير ميگردد. ۲
چنانکه ملاحظه ميشود، سه معناي متفاوت از احاديثي که در تفسير آيه شريفه (كُلُّ شَىْ ءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ( روايت گرديده، استفاده ميشود.
1. بنا بر يک روايت: ددد کلُّ شيءٍ هالکٌ إلا دينُه و الوجهُ الذي يؤتي منه ؛ ذذذ چنانکه فيض بيان ميکند، الوجهِ الذي يُؤتي منه ، آن وجهي است که پيامبر و وحي و عقل کامل از آن برآمده است. امام معصوم(، مراد از وجه را دين دانسته است و عبارت فيض در اين مورد چنين است:
بالوجهِ الذي يؤتي منه الذي يهدِي العبادَ إلي اللهِ تعالي و إلي مَعرفتِه من نبيٍّ أو وصيٍّ أو عقلٍ کاملٍ؛
دين، پيامبر، وصي و عقل کامل همگي در جهت هدايت بندگان به سوي خدا و معرفت خداست.
قدر مشترک ميان دين و الوجه الذي يؤتي منه همان معرفت است.
2. بنا بر روايتي ديگر، امام باقر( مراد از وجه را اينگونه بيان نمود:
نحن وجهُ اللهِ الذي لايهلك.
اين روايت نيز مؤيد روايات پيشين است. نزول دين و به تبع آن، برانگيختن پيامبر و به تبع آن انتصاب وصي از سوي نبي، همگي به منظور معرفت است.