تبيين مفاهيم اخلاقي در چارچوب تفکر صدرايي
فيض در شرح حديث دوازدهم باب العقل والجهل، توضيحات استاد خويش (صدرالمتألهين) را ذکر نموده، بر آنها تعليقاتي افزوده است. اين حديث چنين آغاز ميشود:
عن هشام بن الحکمِ قال: قالَ لِي أبوالحسن موسي بن جعفرٍ(: يا هشام! إنّ اللهَ تبارَکَ و تعالَي بَشَّرَ أهلَ العقلِ و الفهمِ في کتابِه، فقال:(فَبَشِّرْ عِبَادِ * الَّذِينَ ...(۱يا هشامُ! إنَّ اللهَ تَبارَكَ و تَعالي أَکمَلَ للناسِ الحججَ بالعقولِ، نَصَر النَبيين بالبَيانِ و دَلّهم علي ربوبيتِه بالأَدِلة... فقال:(وَإِلهـُكُمْ إِلهٌ وَاحِدٌ...(.
اين روايت ادامه مييابد تا آنجا که امام( خطاب به هشام گويد:
يا هشامُ! إنّ لقمانَ قال لإبنِه: تواضَع للحقِّ تَکُن أَعقَل الناسِ و إنَّ الکَيِّسَ لدي الحـَقِّ يسيرٌ. يا بنيَّ! إنَّ الدُنيا بحرٌ عميقٌ قَد غَرِقَ فيه عالمٌ کثيرٌ فَلتَکُن سفينتُك فيها تقوي اللهِ و حَشوُهَا الإيمانُ، شراعُها التوکُل و قَيِّمُها العقلُ و دليلُها العلمُ و سکانُها الصبرُ.۲اي هشام، لقمان به پسر خود گفت: در برابر حق، سر فرود آر تا خردمندترين مردم باشي، به راستي، زيرک در برابر حق اندک و ناچيز است. پسر عزيزم، دنيا درياي ژرفي است که مردماني بسيار در آن غرق گشتهاند. بايد کشتي تو در آن دريا، تقواي الهي و پرهيزکاري باشد. كالاي کشتي ايمان است، بادبانش توکل و ناخدايش خرد و راهنمايش علم و لنگرش شکيبايي است.
فيض در توضيح عبارت تواضع للحق... نخست، دو وجه معنايي تواضع را توضيح ميدهد.
1. تواضع در برابر مردم به خاطر خدا [نه براي غرض ديگر].
2. تواضع در برابر خدا به معناي اقرار و اذعان به وجود او و نيز اطاعت فرامين الهي. سپس نظر صدرالمتألهين را دربارة اين عبارت يادآور ميشود:
استاد ما صدرالمتألهين گفت: بنده را جز حول و قوه الهي، توان و نيرويي نيست. پيامبر اکرم( فرمود: من تواضع لله رفعه الله . منظور از عبارت تکن أعقل الناس ، اين است که عاقلترين مردم، پيامبران و اولياي الهي هستند. [و پس از آنها، افراد شايسته بنا بر مرتبه خويش جاي گرفتهاند].
استاد ما صدرالمتألهين در شرح عبارت إنَّ الکيِّسَ لدَي الحقِّ يسيرٌ فرمود: کياست و هوشياري انسان ـ که همان عقل و زيرکي اوست ـ نزد خداوند، ناچيز است و ارزشي ندارد. تنها چيزي که نزد خداوند، داراي ارزش است، تواضع و [اظهار] درماندگي و خضوع و [اظهار] نياز در برابر خداست. هر علم و کمالي که دارنده آن را به فقر و نيازي بيشتر [در برابر خدا] رهنمون نسازد وبال او خواهد شد و جهل و نقص براي او شايستهتر است. از اينرو، گفتهاند كه نهايت کوشش عابدان، رهنمايي به سوي نياز و فقر در برابر خداست. ۳