فيض، عقل کيّس [زيرک] را همان عقل جزئي ميخواند که به درک جزئيات ميپردازد. او در توضيح عبارت إنَّ الکيِّسَ لدَي الحقِّ يسيرٌ ، دو وجه براي لفظ حق بر ميشمرد:
1. حق به معناي ذات حق تعالي،
2. حق در مقابل باطل.
او بنا بر اين دو معنا، چنين مينويسد:
شخص زيرک (کيس)، در برابر خدا يا در فهم معارف حقيقي و ثابت اخروي و علوم کلي الهي، اندک و ناچيز است؛ زيرا بيشتر افراد زيرک تنها در ميان مردم و خودشان زيرکاند يا زيرکي آنها محدود به فهم امور جزئي و زوال پذير و اشياي باطل دنيوي است. ۱
محور شرح و توضيحات فيض، اين حديث نبوي است: من تواضع لله، رفعه الله .
فيض در تفسير اين بخش از حديث از گفتار ملاصدرا، مدد جسته است. بنا بر حديث نبوي تواضع در برابر خداوند موجب تعالي و تکامل انساني ميگردد. از سوي ديگر، در حديث مورد شرح تواضع موجب ميگردد که آدمي به مرتبه عاقلترين مردم تعالي يابد.
گويي حديث امام کاظم( مفسر و مبين حديث نبوي است. به بيان ديگر، مراد از رفعت و تعالي در حديث نبوي، همان تکامل عقلي است. رويکرد ملاصدرا و به تبع او، فيض کاشاني نسبت به اين احاديث، فقط يک رويکرد اخلاقي نيست. فقهالحديث اين دو شارح، مرتبط و هماهنگ با نظام فکري آنهاست.
ملاصدرا در شرح خود، دو روايت خلقت عقل و خلقت رسول اکرم( را در کنار يکديگر نهاده، تفسير ميکند. او در شرح اين روايت، أعقل الناس را پيامبران و معصومان( و پس از ايشان، ساير اولياي الهي دانسته است. او در تبيين و اثبات مراتب کمال عقل از قاعده امکان اشرف، استفاده نموده است. ۲
از اين رو، مفهوم تواضع در شرح ملاصدرا و به تبع او، در تعليقات فيض، فقط يک مفهوم ارشادي نيست. اينگونه احاديث در انديشه فيلسوفاني هچون ملاصدرا و فيض از حوزه پژوهشي فراتري برخوردارند.
به بيان ديگر، برخي از رواياتي که در ميان احاديث مواعظ ميگنجد، از ابعاد مختلف قابل بررسي و تحليل محتواست.
عبارت بعدي، معناي مذکور را تأييد ميکند: إنَّ الکيِّسَ لدَي الحقِّ يسيرٌ . اين عبارت مؤيد ديدگاه ملاصدرا و فيض مبني بر تکويني بودن تواضع در برابر درگاه الهي است؛ تواضعي که معيار مراتب عقل و مراتب موجودات جهان هستي بر اساس قاعده امکان اشرف است.
به بيان بهتر، عاقلترين مردم و موجودات، متواضعترين آنها در برابر خداست و هر چه موجودي در جهان هستي در برابر خداوند، از تواضع و فقر فزونتري برخوردار باشد، عاقلتر و در مرتبه والاتري از عقل و خرد جاي گرفته است؛ ليکن لفظ کيس ، همچون عاقل و عقل ، در نظام فکري اين دو انديشمند، از جايگاهي ندارد؛ زيرا از سويي در برابر معارف کلي و حقيقي فاقد هر گونه ارزشي است و از
1.. همان.
2.. شرح اصول الكافي، ج۱، ص۲۱۷.