جامعه شناسى - صفحه 6

۵۳۳۸.نهج البلاغةـ از سخنان على عليه السلام به كُمَيل بن زياد نَخَعى ـ: كميل بن زياد گفت : امير مؤمنان على بن ابى طالب عليه السلام دستم را گرفت و به صحرا بُرد . هنگامى كه به صحرا رسيد ، آهى كشيد و فرمود :
«اى كميل بن زياد! اين دل ها مثل ظروف اند . بهترينِ آنها ، نگهدارترينِ آنهاست . آنچه را به تو مى گويم ، به ياد بسپار .
مردم ، سه گروه اند : عالمان الهى ، جويندگان دانش در راه رستگارى ، و فرومايگانِ بى مقدار كه پىِ هر صدايى را مى گيرند و با هر بادى كه مى وزد ، به سويى مى گرايند و به نور دانش ، روشنايى نمى گيرند و به پايه استوارى پناه نمى جويند .
اى كميل! دانش ، بهتر از دارايى است . دانش ، تو را نگه مى دارد ؛ ولى اين تويى كه دارايى را نگهدارى مى كنى ، و بخشش ، مال را كم مى كند ، در حالى كه دانش ، با بخشيدنْ رشد مى كند ، و مال اندوز با رفتن آن از بين مى رود .
اى كميل بن زياد! آشنايى با دانش، دينى است كه به سبب آن ، ديندار مى شوند ، و انسان ، به وسيله آن ، در زندگى اش اطاعت را و پس از درگذشتش نام نيك را به دست مى آورَد . دانش ، حكم كننده است و دارايى ، حكم پذير .
اى كميل! مال اندوزانْ مُرده اند ، گرچه زنده باشند ، و دانشمندان ، تا روزگار باقى است، پاينده اند. تن هايشان از دست رفته ؛ ولى نشانه هايشان در دل ها موجود است .
بدان كه در اين جا ، دانشى فراوان انباشته است (و با دست به سينه اش اشاره كرد) . اى كاش فرا گيرندگانى براى آن مى يافتم ! آرى ، [ گاهْ ]تيزفهمانى يافتم كه براى آن ، امين نبودند ؛ چرا كه ابزار دين را براى دنيا به كار مى بردند ، و با نعمت هاى خداوند ، بر بندگانش برترى مى جستند ، و با برهان هاى الهى ، بر دوستان خدا فخر مى فروختند ، و يا [ كسانى را يافتم كه] سر به فرمان حق مداران بودند ؛ امّا در شناخت زواياى حق ، بصيرت نداشتند و با نخستين شُبهه اى كه پيش مى آمد ، شك و ترديد در دلشان رخنه مى كرد . [ براى فرا گرفتن چنان دانشى] نه اين در خور است و نه آن .
يا كسى [را يافتم] كه سختْ در پى لذّت است و رام شهوت و يا شيفته گِرد آوردن مال و انبار كردن آن . هيچ يك از اين دو [نيز] ، توان پاسدارى از دين را ندارند و بيشتر به چارپايان چرنده شباهت دارند . چنين است كه دانش ، با مرگ دانشوران مى ميرد .
بار خدايا ، آرى ، زمين از برپا دارنده حجّت الهى ، خالى نمى ماند كه يا آشكار و شناخته شده است و يا بيمناك و پنهان از ديده ، تا حجّت ها و نشانه هاى خدايى باطل نشوند . اينان ، چند تن ، و كجايند؟ به خدا سوگند ، اينان كمْ شمارند ، و در پيش خدا با ارزش ترين اند . خداوند به وسيله اينان ، حجّت ها و نشانه هاى خود را نگه مى دارد تا آنها را به همگون هاى خويش بسپارند و در دل كسانى همچون خود بكارند . دانش ، حقيقت بينايى را بر آنان تابانده است و آنان ، روح يقين را دريافته اند .
آنچه را كه ثروت اندوزانْ دشوار شمرده اند ، آنان به آسانى پذيرفته اند ، و به آنچه نادانان از آن وحشت دارند ، انس گرفته اند . با بدن هاى خويش همنشين دنيا شده اند و روح آنها به جايگاه بالا درآويخته است . آنان ، جانشينان خدا در زمين او و فراخوانان به دين او هستند . آه كه چه قدر آرزومند ديدارشانم!
اى كميل! اگر مى خواهى ، برگرد» .

صفحه از 14