يا طولاني. از پيامبر روايت كرده باشد يا خير. در غزوات با پيامبر بوده يا نبوده. كسي كه پيامبر را ديده؛ اگر چه با پيامبر مجالست نكرده و كسي كه به خاطر عارضهاي مثل نابينايي پيامبر را نديده است؛ اما كسي كه پيامبر را در حال كفر ملاقات كرده، اگر چه بعد از آن مسلمان شده و كسي كه مؤمن به غير اسلام بوده و پيامبر را ملاقات كرده، مثل مؤمنين اهل كتاب، اينها از صحابه محسوب نميشوند. همچنين كسي كه پيامبر را ملاقات كرده و ايمان آورده و بعد مرتد شده و در حال ارتداد مرده از صحابي محسوب نميشود؛ مثل عبيدالله بن جحش همسر ام حبيبه، كه در حال نصرانيت مرد و عبدالله بن حنظل و ربيعه بن اميه. اما كسي كه مرتد شد، ولي قبل از مردن مسلمان شد، چه دوباره پيامبر را ملاقات كرده باشد يا نكرده باشد: اما شق اوّل كه صحابي محسوب ميشود و اما در مورد شق دوم، بعضي آنها را جزء صحابه نميدانند و اين صحيح نيست؛ زيرا اهل حديث، اشعث بن قيس را جزء صحابه شمردهاند و احاديث آن را در صحاح و مسانيد آوردهاند و بخاري و احمد بن حنبل و... همين نظر را قبول دارند. ۱
ابنحجر در جاي ديگر، تحت عنوان قاعدهاي كه در پرتو آن عدة زيادي صحابي شناخته ميشوند مينويسد:
در جنگها و فتوح، پيشينيان را رسم بر اين بوده است كه بجز شخص صحابي، كسي ديگر را به فرماندهي سپاه نميگماشتند... . در سال دهم هجرت حتي يك نفر هم در مكه و طائف ديده نميشود كه اسلام نياورده و همراه با رسول خدا در حجة الوداع شركت نكرده باشد. ۲
طبري و ابن عساكر نيز به اسناد خود از سيف بن عمر، از ابوعثمان، از خالد و عباده آوردهاند كه:
فرماندهان از صحابه انتخاب ميشدند، مگر وقتي كه صحابياي را كه بتواند از عهدة چنين مهمي برآيد، نمييافتند. ۳
طبري در روايتي ديگر از قول سيف مينويسد:
اگر عمر در ميان اصحاب كسي را مييافت كه از عهدة اداره جنگ برآيد، از انتخابش به فرماندهي سپاه فروگذاري نميكرد، اما اگر به چنين كسي در ميان اصحاب دست نمييافت، يكي از تابعين خوشنام را با همان ويژگيها بر ميگزيد. ولي كساني كه در جنگهاي ارتداد با مسلمانان شركت كرده بودند، چنين اميدي نداشتند. ۴
البته علامه عسكري اين روش شناخت صحابي را مورد نقد قرار داده و مينويسد:
مصدر روايات ياد شده، سيف بن عمر تميمي است كه به دروغسازي و زندقه متهم است. ۵
لازم به ذكر است كه ابن حجر نيز اين روايات را از سيف بن عمر، مطرح كرده است. ۶
1.. الاصابة في تمييز الصحابة، ج۱، ص۶ و ۷.
2.. همان، ص۱۰ و ۱۳.
3.. تاريخ الطبري، ج۱، ص۲۱۵۱.
4.. همان، ج۱، ص۲۴۵۷ و ۲۴۵۸.
5.. عبدالله بن سبا، ج۱، ص۱۱۷.
6.. الاصابة في تمييز الصحابة، ج۱، ص۱۳.