بر ميشمرد، ويژگيهاي مهمي است كه بر روحية تقوا و پرهيزگاري و زهد آنها دلالت ميكند؛ اما متأسفانه برخي از صحابيان پيامبر در زمان خود پيامبر و يا لااقل بعد از پيامبر از اين ويژگيها بيبهره بودند.
برخي از مورخان و صاحبنظران اهل سنت هم به اين دگرگونيهاي برخي اصحاب بعد از پيامبر معترفاند؛ از جمله ابن ابي الحديد در شرح خطبة پنجم نهج البلاغه، مطلبي را دال بر همين قضيه ميآورد. امام در اين خطبه ميفرمايد:
سكوت من به خاطر آگاهي بر اسراري است كه اگر آن را آشكار سازم، همچون طنابها در چاههاي عميق به لرزه درميآييد.
اما اين كه اين اسرار، اشاره به كدام امر است، در ميان شارحان نهج البلاغه گفتگوست و احتمالات زيادي درباره آن دادهاند. ابن ابي الحديد درباره اين جمله ميگويد:
اين جمله اشاره به دگرگونيهاي است كه در حال صحابه و مدعيان اسلام و ايمان بعد از پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم رخ ميداد و افرادي كه ديروز، آنها را پرچمدار حق ميدانستند، پرچمدار ضلالت و باطل ميشوند و كساني كه ديروز پشت سر پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم و در ساية او با دشمنان پيكار ميكردند و شمشير ميزدند، زير پرچم منافقان قرار ميگيرند و چنان دين به دنيا ميفروشند كه مردم آگاه در تعجب و حيرت فرو ميروند. ۱
از اينجاست كه برخي از نويسندگان متأخر اهل سنت از نقد و انتقاد بزرگترين صحابه هم خودداري نميكنند؛ مانند سيد قطب دانشمند بزرگ مصري در كتاب العدالة الاجتماعية في الاسلام مينويسد:
از بدبختي و سوء اتفاق، اين است كه عثمان ـ كه پيري فرتوت بود و از خود ارادهاي نداشت و تحت نفوذ مروان و بني اميه قرار گرفته بود ـ خليفه شد. ۲
محمد غزالي، نويسندة مشهور مصري، اختلاف ابوذر را با عثمان نقل ميكند و علت عمدة آن را از بين رفتن عدالت اجتماعي و اقتصادي اسلامي در عهد خلافت عثمان ميداند. ۳
نظر شيعه دربارة صحابه دور از افراط و تفريط است؛ نه مانند غلات است كه همة صحابه را كافر ميدانند و نه مانند اهل سنت است كه همة صحابه را مجتهد و عادل ميپندارند. پس سه نظر وجود دارد: 1. همة صحابه، به طور مطلق، عادلاند و هر كاري بكنند، بازخواست نميشوند؛ زيرا همة آنها مجتهد عادل هستند. اين نظر جمهور علماي اهل سنت است.
2. صحابه مانند ساير مسلمانان هستند؛ هم در ميان آنها خوب است و هم بد؛ هم عادل است و هم فاسق. و از لحاظ اطلاعات ديني با هم تفاوت دارند. ملاك قضاوت درباره آنها عمل آنهاست. اگر عادل و نيكوكار باشند، به خاطر اعمال نيكويشان جزا داده ميشوند و اگر فاسق و گنهكار باشند، به اندازه گناهشان مجازات ميشوند. (نظر شيعه)
1.. شرح ابن ابي الحديد، ج۵، ص۱۱۷.
2.. العدالة الاجتماعية في الاسلام، ص۱۸۶ و ۱۸۷.
3.. الاسلام المفتري عليه بين الشيوعين و الراسمالئين، ص۷۶.