3. همة صحابه، به طور مطلق، كافر هستند و هيچ استثنايي ندارد. اين نظر كساني است كه از اسلام خارجاند و اين جسارت از كسي سر نميزند، مگر كسي كه از اسلام بهرهاي نداشته باشد.
نظر سوم، اجماعاً باطل است و آن را جز غلات و دشمنان اسلام نگفتهاند؛ زيرا اين قول برخلاف آيات قرآن و روايات پيامبر و مسلمات تاريخ است.
اما نظر اول هم شبيه به ادعاي عصمت براي همة صحابه است، يعني بالاتر از عدالت است يا ادعاي سقوط تكليف از آنان است. اين معنا نيز از نظر اسلام مردود است و با آيات قرآن و روايات منافات دارد. پس نظر دوم، حد وسط و مطابق با واقع است كه همان عقيدة شيعه است.
شيعه بر صالحان صحابه درود ميفرستد؛ همچنان كه در صحيفة سجاديه ميخوانيم:
... بار خدايا، به آمرزش و خشنودي خود، اصحاب محمد( را ياد كن، بويژه آنان كه حق صحبتش نيكو ادا كردند و در نصرتش دليريها نمودند و به ياري او بر خاستند و به ديدار او شتافتند و اجابت دعوتش را بر يكديگر پيشي و...
سيد مرتضي از علماي شيعه ميگويد:
شيعه، اصحاب پيامبر را دوست دارد. كساني كه كه در ياري دين،آزمايش پس دادند و با جان و مالشان جهاد كردند و اتهام شيعه به سبب صحابه و تكفير همه صحابه، اتهامي باطل است و صحبت، شامل هر كسي است كه با پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم مصاحبت داشته يا او را ديده و از او شنيده باشند و شامل مؤمن و منافق و عادل و فاسق و برّ و فاجر ميشود. پس مجرد صحبت، دليل بر عدالت نيست... . ۱
حب و بغض علي عليه السلام، ملاک شناخت صحابي پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم
بنا بر دلايل تاريخي معتبر ـ كه از منابع و مدارك مهم و معتبر اهل سنت جمع آوري شده است و در صفحات آينده خواهد آمد ـ در ميان اصحاب رسول خدا(، منافقاني وجود داشتند كه به جز خداوند، كس ديگر آنها را نميشناخته است و خداوند متعال، پيامبر خويش را مطلع گردانيد و پيامبر ملاكهايي را براي تشخيص امت نسبت به اين امر مهم مشخص فرمودهاند و طبق آيات قرآن، از جمله: (أَطِيعُوا اللَّـهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ(۲،اطاعت از رسول، امري واجب و دستور الهي است و خداوند در آيهاي ديگر دليل اين امر را مطرح ميفرمايد:
(وَمَا يَنطِقُ عَنِ الْهـَوَى * إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى(؛۳زيرا رسول خدا از روي هوا و هوس حرفي نميزند و همگي وحي الهي است. پس بايد ديد پيامبر چه فرموده و چه ملاك تشخيص و قاعده تمييزي را براي همه افراد، نه تنها صحابه، قرار داده است؛ مانند خط كشي كه خط راست را با آن بتوان تشخيص داد و از هر گونه اعوجاج و كژي به دور ماند.
1.. نظرية عدالة الصحابة، ص۵۵.
2.. سوره نساء، آيه ۵۹.
3.. سوره نجم، آيه ۳ و ۴.