جهل (بخش دوم) - صفحه 17

۱۹۹.الإصابةـ به نقل از ابو عبيده ـ: از كارهاى برجسته [ قبيله ]يَشْكُر در جاهليّت ، اين است كه پيامبر صلى الله عليه و آله در روز فتح مكّه ، سخنرانى كرد و فرمود : «بدانيد كه همه كارهاى افتخارآميز جاهليّت را زير پا گذاشتم ، جز آب رسانى به حاجيان و پرده دارى كعبه را» .
آن گاه ، اسود بن ربيعة بن ابى الأسود بن مالك بن ربيعة بن جميل بن ثعلبة بن عمرو بن عثمان بن حبيب بن يَشكُر به پا خاست و گفت : اى پيامبر خدا! به راستى كه پدرم در جاهليّت ، اموالى را به در راه ماندگان ، بخشش مى كرد . اگر اين براى من افتخارى [جاهلى] است ، رهايش كنم ؛ ولى اگر چنين افتخارى نيست ، من سزاوارترم كه آن را ادامه دهم .
پيامبر خدا فرمود : «نه! اين ، [از آيين هاى ناپسند جاهلى نيست ؛ بلكه] براى تو افتخارى است» . پس آن را پذيرفت .

۲۰۰.تفسير القمّى :پيامبر خدا در دهمين سال ورود به مدينه ، حَجّة الوداع را به جاى آورد . بخشى از سخنان ايشان كه در سرزمين مِنا پس از حمد و ثناى الهى ايراد فرمود ، چنين است :
«بدانيد كه هر افتخار يا بدعت جاهليّت و هر خون و سنّت جاهليّت ، در زير پاى من است . هيچ كس شرافتى بر ديگرى ندارد ، جز به تقوا . آيا ابلاغ كردم ؟» .
گفتند : آرى .
فرمود : «خدايا! گواه باش» .
سپس فرمود : «بدانيد كه هر رباى جاهليّت ، لغو شده است و اوّلين رباى لغو شده ، رباى عبّاس ، پسر عبد المطّلب است . آگاه باشيد كه هر گونه خونخواهىِ جاهليّت را لغو كردم و اوّلين خونخواهىِ لغو شده ، خون ربيعه است . آيا ابلاغ كردم ؟» .
گفتند : آرى .
فرمود : «بار خدايا! گواه باش» .

صفحه از 36