جهل (بخش دوم) - صفحه 6

خود نبودند و به آنها ارث نمى رسيد . مردان ، بى حساب ، زن مى گرفتند ، همان طور كه يهود و بعضى از بت پرست ها عادت داشتند . در عين حال ، زن ها خود را مى آراستند و هر كه را دوست مى داشتند ، به خود مى خواندند . زنا و بى ناموسى ، در بين آنان رايج بود و حتّى زن هاى شوهردار هم آلوده بودند و بسا كه در مراسم حج هم با بدن برهنه شركت مى كردند .
فرزندان آنها به پدران ، منتسب مى شدند ؛ ولى هنگام كودكى ، از ارث محروم بودند و تنها فرزندان بزرگ ، ميراث را تصرّف مى كردند و از جمله چيزهايى كه آنان به ارث مى بردند ، زن شخص متوفّا بود و به طور كلّى ، دختران ، چه صغير و چه كبير ، و همچنين پسران صغير ، از ارث حقّى نداشتند . اگر كسى مى مرد و فرزند صغيرى از خود باقى مى گذاشت ، اشخاص زورمند ، سرپرستىِ اموال يتيم را به عهده مى گرفتند و اموال وى را مى خوردند ، و اگر اين فرزند يتيم ، دختر مى بود ، با او ازدواج مى كردند و اموالش را تصرّف مى كردند و سپس او را طلاق مى دادند و رهايش مى نمودند . در اين موقع ، آن دختر ، نه ثروتى داشت كه گذران زندگى كند ، و نه كسى رغبت به ازدواج با او مى كرد تا مخارجش را هم متحمّل شود .
مسئله غصب حقوق ايتام ، از بزرگ ترين حوادث شايع بين آنان بود ؛ چرا كه دائما دست به گريبان جنگ و غارت و چپاول بودند ، و طبعا پس از هر قتل و كشتار ، ماجراى يتيمان بى سرپرست ، تكرار مى شد .
از بدبختى هاى بزرگ فرزندان ، يكى هم اين بود كه گاهى سرزمين هاى خراب و اراضى بى آب و علف ، به سرعت ، گرفتار قحطى مى شدند و كار به جايى مى رسيد كه مردم از ترس فقر و تنگ دستى ، فرزندان خود را مى كشتند . دختران را نيز زنده به گور مى كردند و بزرگ ترين خبر ناگوار ، اين بود كه به كسى خبر دهند كه زنش دختر زاييده است .
در اطراف شبه جزيره عربستان ، شاهانى حكومت مى كردند كه در حمايت همسايگان زورمند و نزديك خود بودند ، مثل : ايران براى نواحى شمال ، روم براى

صفحه از 36