جهل (بخش دوم) - صفحه 7

نواحى مغرب ، حبشه براى نواحى مشرق ؛ اما قسمت هاى مركزى (مانند مكّه و يثرب و طائف و ...) ، در وضعيتى به سر مى بردند كه شبيه جمهورى (و نه جمهورى) بوده اند و قبايل در بيابان ها و حتّى گاهى هم در شهرها توسّط رؤسا و بزرگان قبيله اداره مى شدند و گاهى هم اين وضع ، به حكومت پادشاهى تبديل مى شد .
اين هرج و مرج عجيب ، در بين هر جمعى از آنان ، به صورتى جلوه مى كرد و در هر ناحيه اى از سرزمين شبه جزيره عربستان ، با آداب و مراسم عجيب و عقائد خرافىِ آنان ، به وضعى در مى آمد . گذشته از اين ، همه آنها گرفتار بلاى بزرگ بى سوادى بودند و تعليم و تعلّم ، حتّى در شهرهاى آنان وجود نداشت ، تا چه رسد به عشاير و قبائل .
تمام اين احوال و اعمال و عادات و رسومى كه براى آنان ذكر كرديم ، از امورى هستند كه از آيات قرآن و خطاباتى كه متوجّه آنها شده ، به خوبى استفاده مى شود .
آيات و خطاباتى كه نخست در مكّه و بعد از قدرت يافتن اسلام ، در مدينه نازل شده اند و اوصاف آنها را مورد بررسى قرار داده اند ، همچنين دقّت در مذمّت و سرزنش هايى كه نسبت به آنان شده و مطالعه در نهى هاى شديد و ضعيفى كه متوجّه آنان گشته است ، بزرگ ترين سند صحّت مطالبى است كه به آنان نسبت داديم . گذشته از اين ، تاريخ نيز تمام اين مطالب را ذكر كرده است و آنچه را هم كه ما به موجب اجمال و اختصار آيات بيان نكرديم ، به طور مفصّل تذكّر مى دهد . مختصرترين كلمه اى كه به خوبى ، همه اين امور را مى رساند ، همان است كه قرآن كريم در نام گذارى اين دوره به «دوره جاهليّت» به كار برده است و تنها همين تعبير مختصر ، تمام آن معانىِ دامنه دار را در بر دارد . اين ، وضع عرب در آن روزگار بود . ۱

1.. ر.ك : الميزان فى تفسير القرآن : ج ۴ ص ۱۵۱ ، پژوهش هاى قرآنى : ش ۳۲ ص ۲۱۶ .

صفحه از 36