علاوه بر مواردي که به کثرت افراد در مجالس حديثشان اشاره شده است، اشخاصي هستند که تعداد بسيار احاديث منقول از ايشان در سفر به يک شهر مورد توجه است؛ به خصوص که از حفظ بيان نمودهاند، نه از روي نوشته؛ مثلاً در مورد غياث بن ابوعمر کوفي (م194ق) گويند جميع آنچه در بغداد و کوفه نقل نمود، قريب سه يا چهارهزار حديث، از حفظش بود. ۱
البته در مواردي اغراق در اعداد بيشتر است؛ مثلاً گويند ابوداود طيالسي(م323ق) چهل هزارحديث از حفظ بر مردم اصبهان نقل کرد ۲ و گفت: از نقل آن فخري ندارم، در حالي که در سينهام دوازده هزار حديث از عثمان البري است که احدي از مردم بصره از من نپرسيد؛ لذا به اصبهان آمدم و آنجا نقل نمودم. ۳
و فرزند اسحاق بن بهلول تنوخي (م252ق) نقل حديث پدرش را در بغداد، بالغ بر پنجاه هزار حديث از حفظ دانسته است که در هيچ يک خطايي هم صورت نداد. ۴
3-5. بررسي احوال روات
از ديگر اهداف سفر محدثان و بخصوص علماي رجال، بررسي عدالت و وثاقت روات و آزمايش حفظ و تيقّن آنها از طريق ملاقات، گفتوگو و پرسشهايي در احوال ايشان است؛ نظير سفري كه يحيي بن معين همراه احمد بن حنبل به مدينه داشت و در راه، وقتي به كوفه رسيدند، به احمد بن حنبل گفت: ميخواهم ابونعيم را بيازمايم. لذا سي حديث از احاديث او را در ورقي نگاشت و در ميان آنها سه حديث از غير او قرار داد، ولي وي هر سه را تشخيص داد. ۵
همچنين ابوکُريب محمد بن علاء کوفي (م248ق) در سفر نزد يحيي بن حمزه با ديدن او در لباس قضاوت، ديگر حديثي از وي نقل ننمود. ۶ همة اين مطالب حکايت از اهميت بررسي ناقلان حديث نزد محدثان دارد.
3-6. ملاقات علما و مذاکره در فهم و نقد احاديث
بررسي رحلات حديثي نشان ميدهد که محدثان، گاهي به صورت گروهي سفر ميکردند تا در اثناي اين نقل و انتقالات به مبادله دانش و مباحثه در فهم و درک احاديث و تمييز صحيح و سقيم آن، با ديگر بزرگان حديث بپردازند؛ از آن جمله احمدبن حنبل، يحيي بن معين و علي بن مدايني هستند که در سفر به مکّه يکديگر را مشايعت ميکردند ۷ و يا عبدالله بن فرّوخ به همراهي بهلول بن راشد و عبدالله بن عمر بن غانم از افريقيه سوي مشرق عالم اسلام سفر نمود. ۸
1.. همان، ج۸، ص۳، ش۱۳۲۰.
2.. همان، ج۸، ص۲۴۲، ش۱۴۳۷.
3.. تاريخ بغداد، ج۹، ص۲۸.
4.. سير اعلام النبلاء، ج۱۰، ص۳۳۳، ش۲۱۴۳.
5.. نورالدين عتر، مقدمه الرحلة في طلب الحديث، ص۲۰۷.
6.. سير اعلام النبلاء، ج۱۰، ص۱۳۵، ش۲۰۲۴.
7.. الإرشاد في معرفة علماء الحديث، ج۱، ص۱۹۷- ۱۹۸؛ مدرسة الحديث في اليمن، ص۴۶۸.
8.. مدرسة الحديث في اليمن، ص۲۰۴.