جستاری در اهداف سفرهای حديث‌پژوهی - صفحه 227

در عصر حضور حضرت محمد(، در پي اعلام وجوب کسب دانش ۱ و تشويق و ترغيب حضرتش به نقل روايات ۲ ، اصحاب همه همّ و غمّ خويش را به کار گرفتند تا به اوامر حضرت جامه عمل پوشند و در اين راه هم خزينه علم‌شان را سرشار نمايند و هم به احاديثي صحيح و پالوده دست يابند.

3-1-1. پيدايش اسناد و اهميت آن نزد مسلمين

اسناد به معناي رفع الحديث إلي قائله (رساندن حديث به گوينده آن) و سند همان طريق المتن ‎(راهي كه متن از آن به دست مي‌آيد) است ۳ كه در عهد پيامبر( به ‌وجود آمد. در واقع، علم سند، ابتكاري در قوانين روايت بود كه خداوند تنها مسلمين را در آن توفيق داد و امم گذشته از آن بي‌بهره بودند.
حافظ علي بن حزم گويد:
نقل متصل فرد ثقه از ثقه تا پيامبر اكرم( ويژگي‌اي است كه خداوند آن را مختص مسلمين و نه ديگر ملل، قرار داد و از روزگار قديم طراوت و تازگي آن‌ را نزد ايشان محفوظ داشت. ۴
صحابه حضرت رسول( آنچه از اقوال پيامبر( مي‌شنيدند و از افعال و يا ساير احوال حضرت مي‌ديدند، براي آنان كه به طور مستقيم از حضرت نشنيده و نديده بودند، نقل مي‌كردند و از آنجا بود كه بسياري افراد ـ كه برخي از فرصت‌هاي ديدار حضرت را از دست مي‌دادند و از بسياري از سنن ايشان محروم مي‌ماندند ـ از برادران ديني خود أخذ مي‌كردند.
از براء بن عازب نقل است كه گويد:
همه ما حديث رسول الله( را نمي‌شنيدم، چرا كه كار و مشغله داشتيم؛ لكن در آن روزگار مردم دروغ‌گو نبودند. پس شاهد، غايب را خبر مي‌داد.‎ ۵
در عهد رسول الله( افرادي از صحابه بودند كه اگر حديثي را براي ديگري نقل مي‌كردند، آن را به پيامبر( مي‌رساندند؛ خواه از حضرت به طور مستقيم شنيده بودند يا به‌واسطه صحابي‎ ديگر؛ البته اين ناشي از جهل ايشان به واسطة نقل يا عدم شناخت فردي كه از او اخذ كرده بودند، نبود، بلكه به دليل اعتماد ايشان به يكديگر بود و اين‌كه همديگر را از مظانّ كذب، چه به‌طور طبيعي و چه از باب ديانتشان، دور مي‌دانستند. حضرت نبي اكرم( نيز در ميان‌شان حضور داشتند و اگر اشكالي روي مي‌داد يا دچار شك مي‌شدند، به حضرتش مراجعه مي‌نمودند. ۶

1.. طلب العلم فريضه علي كلّ مسلم ألا إنّ الله يحبّ بغاه العلم؛ جستجوي دانش بر هر مسلماني واجب است، همانا خداوند طالبان دانش را دوست مي‎دارد. ( الکافي، ج۱، ص۳۰)

2.. نَضّر الله عبداً سمع مقالتي فوعاها ثمّ ادّاها إلي من لم يسمعها؛ خداوند كسي را كه سخن مرا بشنود، حفظ نمايد و به غايبان برساند، بيامرزد (شاداب و سرزنده دارد). ( الکافي، ج۱، ص۴۰۳؛ سنن الدارمي، ج۱، ص۷۵)

3.. تلخيص مقباس الهداية، ص۱۰.

4.. الفصل في‌الملل والأهواء والنحل، ج۲، ص۸۲.

5.. الكفاية في علم الرواية، ص۵۴۸.

6.. الإسناد نشأته و اهميته ، ص۲۲۱.

صفحه از 242