در طبقه ۱ صغار اصحاب، دقت بيشتري در پذيرش و نقل روايات صورت ميگرفت؛ چنانكه مجاهد بن جبر مكي گويد:
بشير العدوي بهسوي ابنعباس آمد و شروع به نقل حديث نمود، اما ابنعباس اجازه نقل به او نميداد تا بالاخره گفت:
درگذشته، اگر زماني ميشنيديم كه مردي ميگويد رسول خدا( چنين فرمود، چشمانمان خيره ميشد و به او گوش ميداديم و اما وقتي زمانه تغيير كرد، جز از آنكه او را ميشناختيم، حديثي اخذ نكرديم . ۲
با گذشت عصر صحابه سختگيريها بيشتر شد. طبق نقل محمد بن سيرين (م110ق) تابعي معروف، چون فتنهها آشكار شد، طالبان حديث خواستار سند احاديث و واسطههاي نقل متن شدند. اگر از اهل ديانت بودند، حديثشان پذيرفته ميشد و اگر از اهل بدعت بودند، حديثشان به كناري ميرفت. ۳ تمسك به اسناد در عهد زهري و اقرانش ۴ از صغار تابعان شايع شد و در اواخر قرن اول و اوايل قرن دوم هجري به سيادت رسيد؛ به طوري كه شرط اعتبار روايات و اساس اعتماد در قبول و ردّ آنها شد.
در دوران اتباع تابعان، علماي حديث باب جرح و تعديل را توسعه دادند و از پذيرش اخبار و روايات راويان مجهولالحال خودداري ورزيدند. در مورد ابوالزنّاد، از اصحاب امام سجاد( ۵ ، نقل است كه او در شهر مدينه صدنفر را مشاهده كرد كه كسي احاديث ايشان را قبول نميكرد و دليل آن نيز، عدم صلاحيت آنها براي نقل روايت بود. ۶
به دنبال چنين تلاشهاي بيوقفهاي از علماي اقدم بود كه حاكم نيشابوري از بزرگان حديث در قرن چهارم، بيان داشت:
اگر اسناد و كثرت مواظبت مسلمين بر آن نبود، درخشش و تابندگي اسلام از بين ميرفت و ملحدان و بدعتگزاران بر وضع احاديث راه مييافتند و اسانيد را مقلوب ميكردند. ۷
و در نهايت، آنچه اجراي قوانين اسناد را ممکن ميساخت، سفر و نقل و انتقال محدثين و علماي رجال بود.
از ميان طرق تحمّل حديث ۸ ، سماع ۹ برترين و معمولترين شيوه بود که اساس سفرهاي علمي را به ديدار علما و کسب شفاهي روايات از ايشان اختصاص ميداد.
1.در اصطلاح، عبارت از جماعتي است كه در سنّ و ديدار مشايخ مشترك باشند. (تلخيص مقباس الهداية، ص۲۰۴)
2.. صحيح مسلم، ج۱، ص۱۰.
3.. المحدث الفاصل بينالراوي و الواعي، ص۲۰۸.
4.أقران: افرادي كه در سنّ يا اسناد يا ديدار و اخذ از مشايخ قرين يكديگر باشند. ( تلخيص مقباس الهداية، ص۵۴)
5.. رجال الطوسي، ص۱۱۷.
6.. صحيح مسلم، ج۱، ص۱۱.
7.. معرفة علومالحديث، ص۱۱۵.
8.. روشهاي کسب حديث از راوي قبلي که شامل ۱. سماع، ۲. قرائت، ۳. اجازه، ۴. مناوله، ۵. کتابت، ۶. اعلام، ۷. وصيت، ۸. وجاده ميگردد. (ر.ک: تلخيص مقباس الهداية، ص ۱۶۹-۱۸۱)
9.. روشي در تحمّل حديث که راوي حديث را از لفظ شيخ بشنود؛ چه شيخ از حفظ بازگويد و چه از روي نوشته بخواند. ( تلخيص مقباس الهداية، ص۱۶۹)