اما نهتنها دقت در سند حديث از زمان علماي سلف، سنتي در ميان محدثان بود ۱ ؛ بلكه اخذ احاديث با اسناد عالي نيز اهميت ويژهاي داشت و افرادي نظير محمدبنمسلم طوسي، قرب الأسانيد را نزديكي به خداوند و سفر با اين هدف را مستحب ميدانستند ۲ و محمد بن طاهر مقدسي نيز معتقد به اجماع اهل نقل بر طلب علوّ اسناد بود. ۳
در توضيح اسناد عالي، حاكم نيشابوري ۴ معتقد است كه به تعداد رجال سند، بستگي ندارد، بلكه فهم راوي ملاك است؛ چهبسا اسنادي كه هفت، هشت يا ده واسطه دارد، ولي اعلي از همان سند با وسايط كمتر است؛ چنانكه علي بن خشرم در مورد وكيع ميآورد ۵ : از ما پرسيد كدام يك از دو سند ذيل نزد شما بهتر است؟ آنكه اعمش از أبيوائل، از عبدالله بياورد، يا سفيان از منصور، از ابراهيم، از علقمه، از عبدالله؟ گفتيم: اوّلي و او پاسخ داد: سبحانالله كه اعمش و ابووائل شيخاند، ولي سفيان و منصور و ابراهيم و علقمه همگي فقيهاند و حديثي كه در بين فقها بگردد، بهتر از حديثي است كه شيوخ انتشار دهند.
در هر صورت، علوّ را به هر معنايي بگيريم، با مسافرت و اخذ حديث از راوي ـ كه مورد اعتماد راحل است ـ حاصل ميگردد؛ چنانکه از ابوالعاليه رياحي نقل است كه گفت:
ما روايتي را در بصره از اصحاب رسول خدا( ميشنيديم، ولي راضي نمي شديم تا آنکه به مدينه رفته و از زبان خودشان ميشنيديم. ۶
زيد بنحُباب بن ريّان ۷ ، پس از آنكه به دنبال حديث ددد فرق مابين صيامنا وصيام اهل الكتاب اكلة السحر ، ذذذ به سراغ أسامه به مدينه رفت و در آنجا شنيد كه موسي بن عُلَيّ ـ كه اسامه از او شنيده است ـ در مصر زنده است، مركبش را سوار شد و راهي مصر گرديد و بالأخره حديث را از خود وي شنيد. ۸
توجه به اسناد عالي از چنان اهميتي برخوردار بود که نقل است ابوعلي نيشابوري وقتي در سال 303ق از ابن ابيخزيمه اجازه خروج از عراق خواست، وي گفت: تو به دليل سفرهاي بسيارت صاحب احاديث عالي الاسنادي هستي و در حفظ و اتقان بر همه سبقت داري و ما از تو بهره ميبريم؛ پس نرو! ۹
و برخي همچون قاسم بن أصبغ اندلسي(م340ق) به دليل سفرهاي بسياري که در طلب علوّ سند نموده بود، مرکز توجه مردم شهر خويش شد و علوّ سند در اندلس به وي منتهي گرديد. ۱۰
1.. مقدمه ابن صلاح، ص۱۵۶؛ الجامع لأخلاق الراوي، ص۱۸۵.
2.. تدريب الراوي، ص۱۶۰.
3.. الرحلة في طلب الحديث، مقدمه نورالدين عتر، ص۲۰.
4.. معرفة علوم الحديث، ص۱۲۳
5.. المحدث الفاصل، ص۲۳۸، ش۱۳۹.
6.. سنن الدارمي، ج۱، ص۱۴۰.
7.. بنابر آنکه او درطريق روايات الخصال شيخ صدوق و الأمالي شيخ طوسي است، از رجال شيعه است. (رجال الشيعة في أسانيد السنه، ص۱۳۱)
8.. المحدث الفاصل، ص۲۲۹، ش۱۲۰؛ الرحلة في طلب الحديث، ص۱۵۷-۱۵۹، ش۶۳ .
9.. سير اعلام النبلاء، ج۱۲، ص۲۲۱، ش۳۲۳۶.
10.. همان، ج۱۲، ص۱۱۹، ش۳۱۱۳.