آگاهی امام علی(ع) از زنده ماندن در لیله المبیت
پرسش :
آیا آگاهی امام علی(ع) از زنده ماندنش در لیله المبیت، از اهمیت این کار او نمی کاهد؟
پاسخ :
سوره بقره، آیه ۲۰۷:
وَ مِنَ النَّاسِ مَن یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللّهِ وَاللّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ.
و از مردم، کسی است که برای طلب رضای خدا از جان خویش می گذرد (آن را با خدا معامله می کند) و خداوند به بندگان، مهربان است.
فضیلت ستیزی و تلاش برای زدودن فضائل علی(ع) از صفحه تاریخ و صفحه ذهن انسان ها، به انگیزه های مختلف و علل گوناگون، جریان همیشگی حق ستیزان بوده است.
از جمله کسانی که این نغمه ناموزون را در باره آن همه فضیلت های سترگ، سر داده و کوشیده است تا «فضیلت بودن» خوابیدن مولا(ع) بر بستر پیامبر خدا(ص) را انکار کند و از پرتو خیره کننده آن به پندار باطل خود بکاهد، عمرو بن بحر جاحظ (م ۲۵۵ ق) است. او در نگاشته خُرد خود، العثمانیة، نوشته است:
این کار او، طاعتِ بزرگی نیست؛ چون نقل کرده اند که پیامبر(ص) به علی فرمود: «بخواب که گزندی به تو نمی رسد».[۱]
ابن تیمیه نیز که در تلاش برای کم سو ساختن فضائل علی(ع) و اهل بیت(ع)، از هیچ کوششی دریغ نمی ورزد، بر این افزوده است که:
علی، از طریق دیگری نیز می دانست که کشته نمی شود؛ زیرا پیامبر(ص) به وی گفته بود که فردا در جایگاه معیّنی اعلام کند هر کس نزد محمّد امانتی دارد، بیاید و باز گیرد. او از یافتن این مأموریت، به خوبی دریافته بود که گزندی به وی نمی رسد.[۲]
و اینک سخن ما با این دو:
۱. چنان که در متن کتاب، منابع بسیاری را آوردیم، نزول آیه (وَمِنَ النَّاسِ مَن یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللهِ وَ اللهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ)، در شأن علی(ع) و برای نشان دادن عظمت این حادثه بوده و این، هیچ گونه تردیدی را بر نمی تابد.
بدین سان، خداوند، کار علی(ع) را «شِراء نفس (جانبازی)» می داند و فرشتگان را به دیدن این «ایثار» شگفت، فرا می خواند؛ ولی جاحظ و ابن تیمیه، اجتهاد در مقابل نص کرده اند و آن را «شراء نفس» نمی شمرند و به این بهانه واهی که علی(ع) پیش تر می دانست که گزندی به او نخواهد رسید، فضیلت بودن آن را انکار می کنند!
۲. جمله «آنان نمی توانند گزندی به تو برسانند» که دستاویز این دو نفر شده است، در بیشتر منابع مهمّ تاریخی که بدانها اشاره شد، نیامده است و در منابع شیعی نیز این جمله نیست و آوردیم که این جمله را پیامبر خدا(ص) بعد از ماجرای آن شب و پس از آن که در غار به علی(ع) توصیه کرد تا امانت ها را باز گردانَد، گفته است.
بدین سان، کلام اسکافی معتزلی، استوار است که در این باره و در نقد کلام جاحظ، نوشته است:
این سخن، دروغ محض و تحریف حقیقت و افزودن چیزی از خود بر روایت است.[۳]
۳. چنان که پیش تر آوردیم، این عبارت و نیز دستور به باز گرداندن امانت ها را پیامبر خدا(ص) بعد از حادثه و در یکی از شب های اختفا در غار، به علی(ع) فرموده است. شیخ طوسی رحمه الله، این بخش از ماجرا را این گونه گزارش کرده است:
... پس پیامبر(ص) به علی(ع) فرمان داد و علی(ع) بهای شتران را به ابو بکر داد. سپس [پیامبر(ص) ] به علی(ع) در باره حفظ عهد و پیمان و ادای امانت هایش، سفارش کرد... و فرمود: «آنان از اکنون [تا آن گاه که بر من در آیی ]، نمی توانند هیچ گزندی به تو برسانند».[۴]
۴. بر اساس برخی از گزارش های تاریخی، چون مشرکان در بامداد بر خانه پیامبر(ص) هجوم بردند و علی(ع) را در بستر دیدند و نقشه شوم خود را نقش بر آب یافتند، با علی(ع) درگیر شدند و پیش از آن، بارها علی(ع) را در بستر، با سنگ زدند. اسکافی می نویسد:
... و اگر این درست بود، هیچ گزندی به او نمی رسید، در حالی که اجماع است که کتک خورد و تا پیش از آن که بدانند او کیست، با سنگ، وی را می زدند تا آن جا که از درد به خود می پیچید. آنان به وی گفتند: ما دیدیم که از درد به خود می پیچی، در حالی که ما به محمّد، سنگ می زدیم و او به خود نمی پیچید.[۵]
طبری نیز نوشته است:
بر سرش فریاد کشیدند و کتکش زدند و او را به مسجد الحرام بردند و ساعتی در آن جا زندانی اش کردند و سپس، رهایش کردند.[۶]
علی(ع) خود نیز در گفتاری به این درگیری اشاره کرده و فرموده است:
وَ أمَرَنی أن أضطَجِعَ فی مَضجَعِهِ وَ أقِیَهُ بِنَفسی، فَأَسرَعتُ إلیٰ ذلِکَ مُطیعاً لَهُ مَسروراً لِنَفسی بِأَن اُقتَلَ دونَهُ.[۷]
و به من فرمان داد که در خوابگاهش بخوابم و با [گذشتن از] جانم از او محافظت کنم. پس به سرعت و از سرِ اطاعت و شادمانی این که به پای او کشته می شوم، به این کار، مبادرت کردم.
و روشن تر از همه آنچه آوردیم، اشعار ارجمند خود علی(ع) در وصف این فضیلت والاست که به نقل از حاکم نیشابوری در المستدرک، بیان شد.
امام(ع) در این اشعار صریح و روشن، دلیل حضور خود در بستر پیامبر خدا(ص) را آمادگی برای کشته شدن، اسارت و فداکاری در جهت محافظت از جان پیامبر خدا(ص) اعلام کرده است.
[۱].شرح نهج البلاغة: ج۱۳ ص۲۶۲.
[۲].منهاج السنة: ج۷ ص۱۱۶.
[۳]. شرح نهج البلاغه، ابن أبی الحدید: ج۱۳ ص۲۶۳.
[۴]. الأمالی، طوسی: ص۴۶۷ و ۴۶۸ ح ۱۰۳۱.
[۵]. شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید: ج۱۳ ص۲۶۳.
[۶]. تاریخ الطبری: ج۲، ص۳۷۴.
بخش پاسخ گویی پایگاه حدیث نت