روش استاد علي اكبر غفاري(ره) در تصحيح متون-علوم حديث34 - صفحه 187

سطر از مدارك است، اين دو سطر از مسالك است، اين جمله از سرائر است. در تمام كارهايشان فكر نمى كنم يك جا استثنا باشد، مگر يك جا فراموش كرده باشد؛ با اين كه ايشان مى توانست، بخصوص در اين اواخر، تمام اين پاورقى ها را طورى قلمداد كند كه مال خودش است. مال خودش هم بود. معمولاً انسان مطلبى را در جايى مى بيند و مى آيد نقل مى كند، ولى از امين بودن و امانت دار بودن ايشان پيداست آدم مخلصى بوده است؛ آدمى بوده كه نمى خواسته خودنمايى كند؛ مى خواسته كار انجام بدهد؛ مى خواسته در چهارچوبى كه خودش براى كار خودش انتخاب كرده بود و از آن چهارچوب هم تجاوز نمى كرد، كار را خوب انجام بدهد؛ انصافاً هم كارها را خوب انجام داد.
امانت دارى وى فقط مربوط به گذشتگان نبود، بلكه از تعدادى از معاصران چيزهايى نقل مى كرد كه هيچ لزومى نداشت بگويد از كيست، ولى ذكر مى كرد. از علامه محمدتقى جعفرى، علامه شعرانى، از آقا كاظم و ديگران چيزهايى نقل كرده كه انسان وقتى مى خواند، خوشش مى آيد، بعد به آخر كه مى رسد، مى بيند اسم كسى را نوشته است. اين واقعاً بايد درسى براى محققان ما باشد كه از زحمات ديگران قدرشناسى كنند و يادى از ديگران بشود. بالاخره اين ميراثْ با زحمات سلسله اى از علما و محققان به دست ما رسيده است. قاعده اش هم آن است كه ما آنها را فراموش نكنيم و به ياد آنها باشيم. از محدثان ما نقل مى كنند؛ از آيت اللّه بروجردى نقل مى كنند؛ از محدث قمى نقل مى كنند كه سلسله سند حديث را مى خواندند كه خيلى از جاها لازم هم نبود بخوانند، ولى مى گفتند كه بايد بخوانيم؛ زيرا آنها واسطه اين فيض اين ميراث بودند. فكر مى كنم سبكى كه ايشان انتخاب كرده، سبكى درستى است؛ يعنى انسان هر چيزى كه از ديگران و كتاب هاى آنها نقل مى كند، تذكر بدهد؛ روشى كه ايشان در سراسر تأليفات و تحقيقاتش انجام داده است.

7. اعتدال

از خصوصيات ايشان اعتدال بود. مى دانيد وقتى قدرى ايشان شهرت پيدا كرد و كارهايش جا افتاد، خيلى مى توانست در پاورقى هاى كتاب ها اظهار نظرهاى مختلف انجام بدهد. ايشان، در اوايل، به خودش حق نمى داد كه در محتوا دخالت بكند. من ظاهراً از خود ايشان شنيدم كه گفت: آيت اللّه العظمى ميلانى از من سؤال كرد كه در اين الكافى ـكه شما چاپ كرده اى ـ چيزى از خودت دارى؟ آقاى غفارى مى گفت كه من عرض كردم: «فقط در دو قسمت؛ در طول پنج جلد الكافى، دو قسمت من اظهار نظر كردم». بعد هم كه مقدارى ورزيده تر شد و مى توانست اظهار نظر كند، اظهار نظرش، در طول كتاب ها خيلى كم است. حواشى و تعليقات هم معتدل است. به فرموده خودشان كه مى گفت: «من سبك آن دوستم

صفحه از 189