روش استاد علي اكبر غفاري(ره) در تصحيح متون-علوم حديث34 - صفحه 188

را ندارم كه پاورقى خيلى مفصلى بياورم و ضمناً بعضى از بزرگان به من سفارش كردند كه تعليقات معمولاً كوتاه و راهگشا باشد؛ آن هم بدون تعرض به بعضى از حرف ها». اعتدال و خوش سليقگى يكى از امتيازات ايشان بود. بنده نشنيده ام كه يكجا به ايشان ايراد بد سليقگى گرفته باشند و بگويند اگر اينجا را اين طورى نمى كرديد، بهتر بود. خود ايشان آدم معتدلى بود و كارهايش را خوب انجام مى داد؛ به طورى كه همه مى پسنديدند.

8. روش تصحيح

ايشان براى كار خودش چارچوبى داشت. بعضى هايى كه به كارهاى ايشان ايراد مى گيرند، بايد به چارچوب كارش توجه كنند. مرحوم آقاى غفارى معتقد بود كه در تصحيح يك كتاب، اگر يك نسخه اصل و يك نسخه منسوب پيدا شود، نسخه اصلْ معيار كار قرار مى گيرد و از نسخ ديگر هم، گاه گاهى، استفاده مى شود. اصلاً اين رسم را كه در پاورقى چند نسخه بدل ذكر شود، قبول نداشت. ايشان مى گفت وقتى ما يك نسخه اصل پيدا كنيم، اصلْ آن است و اگر جاهايى، با قراين، فهميديم كه عبارت غيراصلْ درست تر است، آن را در متن مى آوريم.
بنده، چند سال پيش، يك جلد از شرح اصول الكافى ملاصدرا را تصحيح كردم. كتاب را با خود نسخه به خط ملاصدرا مقابله كردم و تحويل دادم. نهادى كه مى خواست اين كار را انجام بدهد، گفت: اين كار قبول نيست. ما شش نسخه به شما مى دهيم و شما بايد اين شش نسخه را در پاورقى بياوريد. سبك ايشان اين طورى بود. بايد كار ايشان با اين سبك ارزيابى بشود. ايشان دنبال نسخه فراوان نبود. هر جا هم كه نسخه هائ فراوان به دست مى آورد، دنبال اين نبود كه همه را نقل كند.
من لايحضر الفقيه را ببينيد. ايشان چهارده تا نسخه معرفى كرده است. فكر نمى كنم شما در هيچ صفحه اى دو نسخه بدل پيدا كنيد؛ چهارده تا نسخه دارد، ولى نسخه بدل ذكر نشده است. بعضى ها هم معتقدند كه اگر نسخه بدل در كتاب هاى اصيل ما زياد شود، از ارزش مى افتد؛ يعنى كتاب هاى اصيل ما بايد تقريباً يك متن مورد قبول ـكه علما در طول تاريخ ديده اند و هم خوانده اندـ داشته باشد. اين كه ما در پاورقى بيست نسخه بدل بياوريم، كار را سست مى كند. بعضى ها مى گويند كه چرا ايشان كار تلفيقى كرده است؛ چرا ايشان هر جا را صحيح تشخيص داده، آورده است. سبك ايشان اين بود؛ خودش هم مى گفت؛ ابايى نداشت.
البته در مصاحبه ايشان هم هست كه ايشان مى گفت كه من هميشه خدا را در نظر مى گرفتم و مؤلف را پيش خود حاضر مى دانستم. سعى مى كردم اگر چيزى از خودم مى خواستم بگويم، بر كتاب تحميل نكنم و در پاورقى توضيح بدهم كه متن اين طور بوده و من اين طور كردم و متن را به صورت خودش بگذارم. در هر صورت، محقق معتدلى بود و كارهايش را با اعتدال سليقه خوب انجام داد.

صفحه از 189