۲۴۵.رجال الكشّىـ به نقل از احمد بن عمر ـ :يكى از ياران امام صادق عليه السلام را شنيدم كه مى گفت: سفيان ثورى، نزد امام صادق عليه السلام آمد كه جامه اى فاخر بر تن داشت . گفت: اى ابو عبد اللّه ! پدرانت همانند اين جامه را بر تن نمى كردند!
امام عليه السلام به وى فرمود: «همانا پدران من در روزگار فقر و تنگ دستى زندگى مى كردند ، حال آن كه امروز، زمانه گشايش و فراخى است ؛ پس شايسته ترين كسان براى بهره مندى از اين گشايش ، نيكان اين زمانه اند» .
۲۴۶.مطالب السؤولـ به نقل از سفيان ثورى ـ :نزد جعفر بن محمّد عليه السلام رفتم و ديدم كه روجامه اى از خز سياه و نيز جامه اى از خز، بر تن دارد . با شگفتى به او نگريستم . به من فرمود: «اى ثورى! تو را چه شده كه به ما [چنين ]مى نگرى؟ شايد از آنچه مى بينى ، تعجّب مى كنى!».
گفتم: اى فرزند پيامبر خدا! اين نه جامه توست و نه جامه پدرانت!
فرمود: «اى ثورى! آن روزگار ، زمانه فقر و تنگ دستى بود و آنان به فراخور آن تنگنا و فقر عمل، مى كردند . و امروز ، روزگارى است كه همه چيز به وفور يافت مى شود» .
سپس روجامه اش را كنار زد ؛ زير آن، جامه اى از پشم سفيد بر تن داشت كه نه پايينِ آن به تركيب بود و نه آستينش به اندازه . پس فرمود: «اى ثورى! اين را براى خدا مى پوشيم و آن را براى شما . اين را كه براى خدا مى پوشيم ، مى پوشانيم و آن را كه براى شما مى پوشيم ، آشكار مى كنيم» .
۲۴۷.امام صادق عليه السلام :مشغول طواف بودم كه ناگاه ديدم مردى، لباس مرا مى كِشد. برگشتم و ديدم عُبّاد بصرى است. او گفت: اى جعفر بن محمّد! تو در جايگاه على نشسته اى و چنين لباسى مى پوشى؟
گفتم: واى بر تو! اين يك جامه قوهى ۱ است كه به يك دينار و خُرده اى خريده ام. على عليه السلام در زمانى به سر مى بُرد كه آنچه مى پوشيد، متناسب با آن [زمان] بود؛ ولى اگر من در اين زمان، چنان لباسى بپوشم، مردم خواهند گفت: اين هم مثل عُبّاد، رياكار است.