۵۳.سنن الترمذىـ به نقل از عايشه ـ- :گوسفندى را سر بريدند [و گوشت آن را انفاق كردند]. پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «چيزى مانده است؟».
عايشه گفت: به جز سردستش، چيزى باقى نمانده است.
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «به جز دستش، همه آن، باقى مانده است!».
۵۴.الأدب المفردـ به نقل از قيس بن عاصم سعدى ـ :نزد پيامبر خدا صلى الله عليه و آله رفتم . فرمود : «اين ، مهترِ باديه نشينان است» .
گفتم: «اى پيامبر خدا! چيست آن مالى كه مرا در آن دنباله روى نيست ؛ نه جوينده اى و نه ميهمانى؟
پيامبر خدا فرمود : «مال خوب ، چهل [بخش] است و افزون بر آن، شصت [بخش] . و واى بر دارندگان مالِ صدها [بخشى] ! مگر آن كه بخش گرامىِ مالَش را ببخشد، افزونى را انفاق كند، حيوان فربه اش را قربانى نمايد ، و [هم ]خود بخورَد و [افراد] قناعت پيشه و دريوزره گر را [نيز] بخورانَد» .
گفتم: اى پيامبر خدا! چه خوش است اين اخلاق . در سرزمينى كه من ساكنم ، از فراوانىِ چهارپايانم جاى سكونت نمانده است .
فرمود: «چگونه بخشش مى كنى؟» .
گفتم : شتر جوان را و [نيز] شتر سالدار را مى بخشم» .
فرمود: «ماده شتر (/ ميش) را چگونه به بهره كشى مى دهى؟».
گفت[م]: «صد [در صد] به بهره كشى مى دهم .
فرمود: «چگونه حيوان را براى باردارسازى مى دهى؟» .
گفت[م] : «مردم با ريسمان هاشان روانه مى شوند و كسى از شترى كه مهارش را گرفته ، بازداشته نمى شود . پس او حيوانى را كه نزدش بيايد، مى گيرد و خود مى بَرَد . پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «مال تو برايت دوست داشتنى تر است يا مالِ اطرافيانت؟». گفت[م]: مال خودم .
فرمود : «جز اين نيست كه از مالَت، آن بخشْ از آنِ توست كه مى خورى و فانى مى كنى ، يا مى بخشى و جارى مى سازى ؛ و بر جاى مانده اش، از آنِ اطرافيانِ توست» .
پس گفتم: ناچار، بايد پس از بازگشت ، تعداد آنها را بكاهم .
۵۵.امام زين العابدين عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله در پايان خطبه اش مى فرمود: «خوشا به حال كسى كه اخلاقش خوش ، سرشتش پاك ، باطنش به سامان ، و آشكارش نيك است؛ افزونىِ مالش را انفاق مى كند ؛ از سخن زياده در مى گذرد ؛ و از درون خويش، با مردم انصاف مى ورزد» .