روى گردانندگان از بيعت با امام علی(ع)
پرسش :
از میان افراد برجسته، چه کسانی با امام علی(ع) بیعت نکردند و چرا؟
پاسخ :
بيعت با على عليه السلام (بعد از عثمان) فراگير بود . در اين پيمان شكوهمند ، تمام مهاجران و انصار و همه كسانى كه در آن روز در مدينه بودند ، شركت جستند و از سرِ اختيار و با آزادى بيعت كردند . پس از آن ، مردم مكّه ، كوفه و حجاز نيز بيعت كردند .
امام على عليه السلام ، صراحتاً بيعت خود را عام و فراگير دانسته است، همان گونه كه بسيارى از مصادر تاريخى، بر اجتماع مهاجران و انصار ، براى بيعت با امام ، تصريح كرده اند. دربرخى از منابع تاريخى،گزارش هايى آمده است كه نشان مى دهد كسانى چون : عبداللّه بن عمر ، سعد بن ابى وقّاص ، محمّد بن مسلمه ، اسامة بن زيد ، حسّان بن ثابت ، كعب بن مالك ، عبداللّه بن سلّام ، مروان بن حكم ، سعيد بن عاص و وليد بن عقبه ، از بيعت با على عليه السلام تن زده اند . درباره روى برگرداندن اينان از بيعت با امام ، دو نظر وجود دارد :
يكى اين كه آنان واقعاً با بيعت با امام ، مخالف بودند و بيعت نكردند .
نظر دوم اين كه آنان با اصل بيعت ، مخالف نبودند و آنچه در متون درباره روى برگرداندن آنان از بيعت با امام آمده ، به معناى همراهى نكردن آنان با على عليه السلام در جنگ هاى داخلى است .
حاكم نيشابورى ، پس از ذكر اخبارى كه درباره بيعت مردم با امام آمده ، مى گويد :
سخن كسانى كه گمان مى برند كه عبداللّه بن عمر ، ابو مسعود انصارى ، سعد بن ابى وقّاص ، ابو موسى اشعرى ، محمّد بن مسلمه انصارى و اسامة بن زيد ، از بيعت با على عليه السلام سر باز زدند ، در حقيقتْ ناديده انگاشتن واقعيت هاست .
و در ادامه ، توضيح مى دهد كه آنان با امامْ بيعت كردند ؛ امّا به دلايلى از همراهى با او در جنگ ، خوددارى نمودند و خوددارى آنان از شركت در جنگ ، موجب شد كه برخى تصوّر كنند كه آنان با اين بيعت ، مخالف بوده اند .
ابن ابى الحديد معتزلى نيز همين نظر را پذيرفته و در شرح نهج البلاغة ، آن را به معتزله نسبت داده است .
با تأمّل در اسناد اين باب ، روشن مى شود كه اكثر كسانى كه به عنوان متخلّف از بيعت با امام شناخته شده اند ، با امام عليه السلام بيعت كرده بودند ؛ امّا بيعت شمارى از آنان ، مانند : عبداللّه بن عمر و سعد بن ابى وقّاص ، به معناى وفادارى به رهبرىِ امام نبود ؛ چرا كه آنها صريحاً اعلام مى كردند كه در جنگ ها با او همراهى نخواهند كرد ، و بيعت شمارى ديگر ، مانند : مروان ، سعيد بن عاص و وليد ، با انگيزه هاى سياسى بود .[۱]از اين رو ، به يك معنا مى توان اين جماعت را جزو متخلّفان از بيعت با امام شمرد ؛ چون بيعت آنان ، بيعت واقعى و كاملى نبود و مى توان آنان را در صف بيعت كنندگان قرار داد؛ چون مراسم رسمى بيعت را انجام دادند و بدين ترتيب ، جمع بين دو قول ، امكان پذير است .
احتمال ديگر اين است كه اينان ، در بيعت عام و فراگيرى كه در مسجد انجام شد ، از بيعت كردن ، خوددارى كردند و بهانه هايى هم براى اين عمل خود ، تراشيدند ؛ ليكن پس از آن كه مراسم بيعت تمام شد و خلافت على عليه السلام استوار گشت ، آنان نيز به بيعت ، رغبت نشان دادند . گزارش مراجعه مروان و وليد و سعيد بن عاص كه پس از پايان بيعت عام ، به سراغ امام آمدند و پس از مباحثاتى ، با ايشان بيعت كردند و همچنين متن ديگرى كه از اعتراف عبداللّه بن عمر ، اسامه و سعد بر بيعت با امام على عليه السلام حكايت دارد ، شاهد بر اين ادّعاست .
[۱]مروان پس از شكست در جنگ جمل ، خواست تا با امام على عليه السلام بيعت كند . امام ، در ردّ بيعت او فرمود : «مگر پس از كشته شدن عثمان ، بيعت نكرد؟ مرا به بيعت وى نيازى نيست . آن ، دستِ يهودى است» (نهج البلاغة : خطبه ۷۳ ، الخرائج والجرائح : ج ۱ ص ۱۹۷ ح ۳۵) .
بخش پاسخ گویی پایگاه حدیث نت