فصل سوم : احاديث خلافت

الف ـ آيا جانشينى انتخاب نمى كنى؟

۶۸.السنّة ، ابن ابى عاصمـ به نقل از عبد اللّه بن مسعود ـ: پيامبر صلى الله عليه و آله در ليلة الجن ^۱ فرمود : «به خدا سوگند، مرگم نزديك است».
گفتم: ابوبكر صدّيق،سرپرستى مردم را به عهده مى گيرد؟
پس ساكت ماند.
گفتم : عمر ، سرپرستى مردم را به عهده مى گيرد؟
خاموش ماند.
گفتم : على عليه السلام سرپرستى مردم را به عهده مى گيرد ؟
فرمود : «نمى گذارند و اگر مى گذاشتند، همه به بهشت مى رفتند» . ^۲

ب ـ جانشينى على عليه السلام به فرمان خداوند عز و جل

۶۹.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اى على! تو وصىّ منى كه به فرمان پروردگارم تو را وصى نمودم . و تو جانشين منى كه تو را به فرمان پروردگارم جانشين خود كردم. ^۳

فصل دوم : احاديث وراثت

الف ـ وارث

۶۵.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اى على! تو وصى، خليفه (جانشين)، وزير (دستْ يار)، وارث و پدر فرزندان منى... ؛ فرمان تو فرمان من... و نهى تو نهى من است. ^۱

ب ـ وارث علم پيامبر صلى الله عليه و آله

۶۶.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :قرآن، پيشوايى هدايتگر است و براى آن ، رهبرى است كه به سوى آن مى خوانَد و با حكمت و پند نيكو، بدان دعوت مى كند. و آن [رهبر ]على بن ابى طالب است و پس از من، او فرمانروا (ولىّ امر) و وارث علم و حكمت من و نهان و آشكار من و نيز وارث هر چيزى است كه پيامبران پيش از من به ارث نهاده اند ـ و من ارث برنده و به ارث نهنده ام ـ . پس به شك نيفتيد و ترديد مكنيد . ^۲

۶۷.امام باقر عليه السلام :على عليه السلام علم پيامبر خدا را به ارث بُرد و فاطمه، اموال او را . ^۳