157
گزيده دانش نامه اميرالمؤمنين عليه السلام

عبد اللّه بن شريك مى گويد: عبد اللّه بن علقمه و سهم بن حصين به نزد ما آمدند. چون نماز ظهر را خوانديم، عبد اللّه بن علقمه برخاست و سه بار گفت : من به درگاه خدا از دشنام دادن به على توبه مى كنم و از او آمرزش مى طلبم. ۱

2 . جابر بن عبد اللّه

۱۲۲.سير أعلام النبلاءـ به نقل از عبد اللّه بن محمّد بن عقيل ـ: نزد جابر در خانه اش بودم و على بن حسين و محمّد بن حنفيّه و ابو جعفر هم بودند. مردى از اهالى عراق، در آمد و گفت : تو را به خدا سوگند مى دهم كه جز آنچه را از پيامبر خدا شنيده و ديده اى، برايم مگويى!
[ جابر] گفت : ما در جحفه در غدير خم بوديم و مردم فراوانى از قبيله هاى جُهَينه، مُزَينه و غِفار نيز آن جا بودند. پس پيامبر خدا از خيمه يا سراپرده اى بيرون آمد و سه بار با دستش اشاره كرد و دست على عليه السلام را گرفت و فرمود : «هر كه من مولاى اويم، پس على مولاى اوست». ۲

3 . زيد بن ارقم

۱۲۳.المستدرك على الصحيحينـ به نقل از زيد بن ارقم ـ: با پيامبر خدا آمديم تا به غدير خم رسيديم. پس فرمان داد كه زير درختانى را بِروبند. آن روز ، روزى بود كه از آن گرم تر نديده بوديم. وى پس از حمد و ثناى الهى فرمود : «اى مردم! هيچ پيامبرى مبعوث نشد، جز آن كه نصف عمر پيامبر قبلى اش زيست ؛ و نزديك است كه من ، دعوت حق را اجابت كنم. چيزى را در ميان شما برجاى مى نهم كه پس از آن، هيچ گاه گم راه نشويد : كتاب خداى عز و جل».
سپس برخاست و دست على را گرفت و فرمود : «اى مردم! چه كسى به شما از خودتان سزاوارتر است؟».

1.تاريخ دمشق : ج۴۲ ص۲۲۸ .

2.سير أعلام النبلاء : ج۸ ص۳۳۴ ش۸۶ .


گزيده دانش نامه اميرالمؤمنين عليه السلام
156

گفتند : چرا.
پس دست على عليه السلام را گرفت و فرمود : «هر كه من مولاى اويم، على مولاى اوست. خدايا! دوستش را دوست و دشمنش را دشمن بدار!».
پس از آن، عمر، او را ديدار كرد و گفت : اى پسر ابو طالب، مباركت باد! تو مولاى هر مرد و زن باايمان شدى. ۱

ه ـ خاطرات ياران پيامبر صلى الله عليه و آله از ماجراى غدير

1 . ابو سعيد خُدْرى

۱۲۱.تاريخ دمشقـ به نقل از عبد اللّه بن شريك، از سهم بن حصين اسدى ـ: من و عبد اللّه بن علقمه ، كه روزگارى از دشنامگويان به على عليه السلام بود، به مكّه وارد شديم. به او گفتم : آيا مى خواهى با ابو سعيد خدرى ديدارى تازه كنيم؟
گفت : آرى.
پس نزد او رفتيم. [ عبد اللّه بن علقمه] گفت : آيا فضيلتى درباره على شنيده اى؟
گفت : آرى. چون برايت نقل كردم، آن را از مهاجران و انصار و قريش هم بپرس. پيامبر خدا ، روز غدير خم برخاست و بيان رسايى كرد و فرمود : «اى مردم! آيا اختيار من به مؤمنان، از خود آنها بيشتر نيست؟».
گفتند : چرا. سه بار اين سخن را تكرار كرد و آن گاه فرمود : «اى على! نزديك بيا».
پس، پيامبر خدا دو دست او را بالا برد ـ تا آن جا كه به سفيدى زير بغلشان نگريستم ـ و سه بار فرمود : «هر كه من مولاى اويم، على مولاى اوست».
عبد اللّه بن علقمه گفت : تو خودت اين را از پيامبر خدا شنيدى؟
ابو سعيد گفت : آرى ، و به گوش ها و سينه اش اشاره كرد و گفت : دو گوشم آن را شنيد و دلم آن را حفظ كرد.

1.مسند ابن حنبل: ج ۶ ص ۴۰۱ ح ۱۸۵۰۶ .

  • نام منبع :
    گزيده دانش نامه اميرالمؤمنين عليه السلام
    سایر پدیدآورندگان :
    غلامعلی، مهدی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 163463
صفحه از 896
پرینت  ارسال به