«استوارگويى» و «عصمت» را از پيامبر خدا زدودند. ۱ چنين است كه به گفته ابن عبّاس : چون غوغا خوابيد و آن سخن ياوه فرو نشست، گفتند : اى پيامبر خدا! آنچه را خواستى، بياوريم؟فرمود : «پس از آنچه گفتيد؟!». يعنى : پس از متّهم ساختن من به «هذيانگويى»، چه جاى نوشتن و گفتن است؟!
اين سخن و فضاى به وجود آمده نشان مى دهد كه:
الف ـ مدّعيان خلافت ، در مخالفت با خلافت على عليه السلام بس جدّى بودند و در اين راه، از اهانت به پيامبر خدا نيز اِبا نكردند.
ب ـ در آن هنگامه، كتابت نيز تأثيرى نداشت ؛ چرا كه آنان اين سخن زشت خود را به ميان مردم مى كشاندند و نوشته را بى اثر مى ساختند.
ج ـ شايد مهم ترين نكته اين باشد كه در نهايت، نه تنها على عليه السلام به خلافتْ دست نمى يافت، بلكه دستورهاى پيامبر صلى الله عليه و آله نيز تباه مى شد و در حُجّيت آنها، ترديد روا مى گرديد و اوامر و نواهى او در كشاكش نقض ها و ابرام ها از ميان مى رفت.