177
گزيده دانش نامه اميرالمؤمنين عليه السلام

امام عليه السلام سرِ بيل را بر زمين زد و دستش را بر آن نهاد و گفت : «الف ، لام ، ميم . آيا مردم گمان مى برند كه رها مى شوند تا [ تنها به زبان ]بگويند : ايمان آورديم ، و [ آيا گمان مى برند كه] آزمايش نمى شوند؟ و بى گمان ، پيشينيانِ آنان را آزموده ايم و بى شك، خداوند، راستگويان و دروغگويان را معلوم مى دارد . آيا آنان كه كارهاى زشت مى كنند ، گمان مى برند كه بر ما پيشى مى گيرند؟ چه بد حكم مى رانند!» ۱ . ۲

ه ـ هجوم به خانه فاطمه عليها السلام ، دختر پيامبر صلى الله عليه و آله

۱۴۲.أنساب الأشرافـ به نقل از سليمان تَيمى و ابن عون ـ: ابو بكر به دنبال على عليه السلام فرستاد و از او بيعت خواست ؛ [ امّا ]او بيعت نكرد . پس عمر آمد و همراه او شعله اى از آتش بود .
فاطمه عليها السلام او را در آستانه در ديد و فرمود : «اى پسر خطّاب! آيا درِ خانه ام را بر روى من آتش مى زنى؟» .
گفت : آرى ، و اين ، آنچه را پدرت آورْد ، استوارتر مى كند . ۳

۱۴۳.تاريخ الطبرىـ به نقل از زياد بن كليب ـ: عمر بن خطّاب به خانه على عليه السلام كه در آن ، طلحه و زبير و مردانى از مهاجران بودند ، آمد و گفت : به خدا سوگند ، يا [ خانه را ]با شما آتش مى زنم ، يا براى بيعتْ بيرون آييد .
زبير با شمشير آخته ، به سوى او بيرون دويد ؛ امّا [ پايش ] لغزيد و شمشير از دستش به زمين افتاد . پس بر او ريختند و دستگيرش نمودند . ۴

و ـ خوددارى امام عليه السلام از بيعت

۱۴۴.الرِّدَّة :ابو بكر به دنبال على عليه السلام فرستاد و او را فرا خواند . پس آمد و در حالى كه مردمْ حاضر بودند ، سلام داد و نشست . سپس روى به مردم كرد و گفت : «چرا مرا

1.عنكبوت : آيات ۱ـ۴ .

2.الإرشاد : ج ۱ ص ۱۸۹ .

3.أنساب الأشراف : ج۲ ص۲۶۸ .

4.تاريخ الطبرى : ج۳ ص۲۰۲ .


گزيده دانش نامه اميرالمؤمنين عليه السلام
176

در آن صورت ، يا با وجود ناخشنودى ، با وى بيعت مى كرديم و يا با آنان مخالفت مى كرديم كه فساد به پا مى شد .
پس ، هر كس بدون مشورت با مسلمانان ، با كسى بيعت كند ، نه او و نه كسى كه با او بيعت كرده ، نبايد پيروى شوند ، مبادا كه كشته شوند . ۱

ج ـ كسانى كه از بيعت با ابو بكر ، سر باز زدند

۱۴۰.تاريخ اليعقوبى :گروهى از مهاجران و انصار از بيعت با ابو بكر ، سر باز زدند و به على بن ابى طالب عليه السلام متمايل شدند ، از جمله : عبّاس بن عبد المطّلب ، فضل بن عبّاس ، زبير بن عوّام بن عاص ، خالد بن سعيد ، مقداد بن عمرو ، سلمان فارسى ، ابو ذر غِفارى ، عمّار بن ياسر ، بَراء بن عازب و اُبىّ بن كعب .
ابو بكر به دنبال عمر بن خطّاب و ابو عبيدة بن جرّاح و مغيرة بن شعبه فرستاد و گفت : نظر (صواب) ، چيست؟
گفتند : صواب ، آن است كه عبّاس بن عبد المطّلب را ببينى و سهمى از اين حكومت براى او و نسلش قرار دهى و بدين وسيله در طرف على بن ابى طالب ، شكاف اندازيد تا اگر با شما شد ، برايتان حجّتى بر ضدّ على باشد . ۲

د ـ سخن امام على عليه السلام پس از آگاهى از ماجراى سقيفه

۱۴۱.الإرشاد :چون ماجراى بيعت ابو بكر پايان گرفت و بيعت كنندگان ، با وى بيعت كردند ، مردى نزد امير مؤمنان ، كه قبر پيامبر خدا را با بيل صاف مى كرد ، آمد و به او گفت : مردم با ابو بكر بيعت كردند و انصار ، به سبب اختلاف داخلى شان خوار شدند و آزادشدگان [ فتح مكّه] ۳ به بيعت با آن مرد (ابوبكر) ، مبادرت ورزيدند كه مبادا [ خلافت ]به شما برسد .

1.صحيح البخارى : ج۶ ص۲۵۰۵ ح۶۴۴۲ .

2.تاريخ اليعقوبى: ج۲ ص۱۲۴ .

3.منظور ، آن دسته از قريش هستند كه در فتح مكّه هنوز مسلمان نشده بودند و پيامبر صلى الله عليه و آله فرمان داد كه كسى آنان را به اسارت نگيرد تا بلكه مسلمان شوند .

  • نام منبع :
    گزيده دانش نامه اميرالمؤمنين عليه السلام
    سایر پدیدآورندگان :
    غلامعلی، مهدی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 189299
صفحه از 896
پرینت  ارسال به