189
گزيده دانش نامه اميرالمؤمنين عليه السلام

فصل سوم : زمينه هاى خلافت عثمان

الف ـ وصيّت عمر درباره جانشين

۱۶۶.صحيح البخارىـ به نقل از عمرو بن ميمون ـ: پس از آن كه عمر مجروح شد ، به او گفتند : اى امير مؤمنان! وصيّت كن و براى خود جانشينى تعيين نما .
گفت : براى اين كار ، كسى را شايسته تر از اين چند نفرى نمى بينم كه پيامبر خدا وفات كرد ، در حالى كه از آنان خشنود بود . سپس از على عليه السلام و عثمان و زبير و طلحه و سعد و عبد الرحمان نام برد و گفت : عبد اللّه بن عمر ، در كنار شما حضور خواهد داشت ، بى آن كه حقّ نظر داشته باشد .
عمر ، اين را براى تسلّى خاطر او گفت[ ؛ چون او را از شورا بيرون نهاده بود] .
[ سپس گفت :] اگر حكومت به سعد رسيد ، كه هيچ! و اگر به او نرسيد ، هر كه امير شد ، بايد از او كمك بگيرد ؛ چرا كه من او را به خاطر ناتوانى يا خيانت ، عزل نكردم . ۱

ب ـ شايستگان خلافت از ديدگاه عمر

۱۶۷.الطبقات الكبرىـ به نقل از عمرو بن ميمون ـ: روزى كه عمرْ زخم خورد ، او را ديدم ... . او گفت : على ، عثمان ، طلحه ، زبير ، عبد الرحمان بن عوف و سعد را به نزد من بخوانيد . امّا تنها با على عليه السلام و عثمان سخن گفت .

1.صحيح البخارى : ج۳ ص۱۳۵۵ ح۳۴۹۷ .


گزيده دانش نامه اميرالمؤمنين عليه السلام
188

وعده خدا دل خوش داريم ، و خدا به وعده اش وفا مى كند و لشكرش را نصرت مى دهد .
جايگاه تو در ميان مردمان ، جايگاه رشته[ى تسبيح ]است كه مهره ها را گرد مى آورد و نگه مى دارد و چون بگسلد ، هر چه در آن است ، پراكنده مى شود و از ميان مى رود و هيچ گاه براى بار ديگر ، همه آنها گرد نمى آيند .
و عرب ، اگر چه امروز اندك اند ، امّا به سبب اسلام ، بسيارند و با عزّت . پس ، در جاى خود بمان و به اهالى كوفه بنويس كه دو سوم آنان به جنگ فارس بروند و يك سومْ باقى بمانند ؛ چرا كه آنان برجستگان و سركردگان عرب اند و گروهى يكدل تر و كاراتر و كوشاتر از آنان نيست . و به مردم بصره نيز بنويس كه آنان را با بخشى از نيروهاى خود ، يارى كنند . ۱

۱۶۵.تاريخ اليعقوبى :عمر درباره زمين هاى حاصلخيز كوفه با اصحاب پيامبر خدا مشورت كرد . برخى به او گفتند : آنها را ميان ما قسمت كن .
سپس با على عليه السلام مشورت كرد . [ على عليه السلام ] فرمود : «اگر امروزْ آنها را تقسيم كنى ، براى افرادى كه پس از ما مى آيند ، چيزى نمى مانَد . آنها را به دست آنان وا گذار تا روى آن كار كنند و [ در اين صورت است كه ]خراج آنها ، هم براى ما مى شود و هم براى آيندگان ما» .
عمر گفت : خدا تو را موفّق بدارد! اين نظر ، درست است . ۲

1.الإمام عليّ عليه السلام ـ لِعُمَرَ لَمَّا استَشارَ النّاسَ في أن يَسيرَ فيمَن مَعَهُ لِقِتالَ الفُرسِ ـ : إنَّ هذَا الأَمرَ لَم يَكُن نَصرُهُ ولا خِذلانُهُ لِكَثَرةٍ ولا قِلَّةٍ ؛ هُوَ دينُهُ الَّذي أظهَرَ ، وجُندُهُ الَّذي أعَزَّ وأيّدَهُ بِالمَلائِكَةِ ، حتّى بَلَغَ ما بَلَغَ ، فَنَحنُ عَلى مَوعودٍ مِنَ اللّه ِ ، وَاللّه ُ مُنجِزٌ وَعدَهُ ، وناصِرٌ جُندَهُ . ومَكانُكَ مِنهُم مَكانُ النِّظامِ مِنَ الخَرَزِ ؛ يَجمَعُهُ ويُمسِكُهُ ، فإِنِ انحَلَّ تَفَرَّقَ ما فيهِ وذَهَبَ ، ثُمَّ لَم يَجتَمِع بِحَذافيرِهِ أبَدا . وَالعَرَبُ اليَومَ وإن كانوا قَليلاً فَهِيَ كَثيرٌ عَزيزٌ بِالإِسلامِ ؛ فَأَقِم ، وَاكتُب إلى أهلِ الكوفَةِ ـ فَهُم أعلامُ العَرَبِ ورُؤَساؤُهُم ـ ومَن لَم يَحفِل بِمَن هوَ أجمَعُ وأحَدُّ وأجَدُّ مِن هؤُلاءِ : فَليَأتِهِمُ الثُّلُثانِ وَليُقِمِ الثُّلُثُ ، وَاكتُب إلى أهلِ البَصرَةِ أن يُمِدُّوهُم بِبَعضِ مَن عِندَهُم (تاريخ الطبرى : ج ۴ ص ۱۲۳) .

2.تاريخ اليعقوبى : ج۲ ص۱۵۱ .

  • نام منبع :
    گزيده دانش نامه اميرالمؤمنين عليه السلام
    سایر پدیدآورندگان :
    غلامعلی، مهدی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 165160
صفحه از 896
پرینت  ارسال به