گرفت و نماز خواند و گفت : الحمد للّه ! اين ، نخستين روزى نيست كه به خاطر خدا اذيّت مى شويم ... .
خبر آنچه با عمّار شده بود ، به عايشه رسيد . او خشمگين شد و مويى از موهاى پيامبر خدا و جامه اى از جامه هاى او و كفشى از كفش هاى او را بيرون آورد و گفت : چه زود سنّت پيامبرتان را وا نهاديد ، در حالى كه مو و جامه و كفش او هنوز كهنه نشده است .
عثمان چنان خشمگين شد كه نمى دانست چه مى گويد . ۱
2 . كتك زدن و كوچاندن عبد اللّه بن مسعود
۱۸۵.أنساب الأشرافـ به نقل از ابو مِخْنَف و عَوانه ـ: هنگامى كه عبد اللّه بن مسعود ، كليدهاى بيت المال را پيش وليد بن عقبه انداخت ، گفت : هر كس [ احكام خدا را ]دگرگون سازد ، خداوند ، دگرگونش خواهد ساخت و هر كس [ سنّت هاى پيامبر خدا را] تبديل كند ، خداوند بر او خشم مى گيرد . من جز اين نمى بينم كه خليفه شما ، [ احكام خدا و سنّت پيامبر صلى الله عليه و آله را ]دگرگون و تبديل كرده است . آيا همچون سعد بن ابى وقّاص را بركنار و [ به جايش ]وليد را حاكم مى كنند؟!
ابن مسعود ، همواره اين سخن را بر زبان مى آورد كه : راست ترين گفته ها ، كتاب خدا و بهترين هدايت ، هدايت محمّد صلى الله عليه و آله است و بدترين كارها ، نوآورى در دين است و هر نوآورى [ در دين ]بدعت و هر بدعتى گم راهى و هر گم راهى اى در آتش است .
وليد ، اين را به عثمان نوشت و گفت : او بر تو عيب مى گيرد و از تو بدگويى مى كند . عثمان نيز به وليد نوشت كه او را [ به مدينه ]روانه كند . اهالى كوفه او را بدرقه كردند و او هم آنان را به تقواى الهى و همراهى قرآن سفارش كرد .
آنان گفتند : خير ببينى كه نادان ما را دانش آموختى و داناى ما را استوار داشتى و به ما قرآن ياد دادى و ما را در دين ، بينا كردى . تو بهترين برادر دينى و بهترين دوست ما