217
گزيده دانش نامه اميرالمؤمنين عليه السلام

عثمان ، از همان آغاز ، اصحاب پيامبر صلى الله عليه و آله را برانگيخت ؛ امّا مخالفت عمومى و شورش مردم عليه او ، در شش سال آخر حكومتش روى داد.
عثمان به سال 33 هجرى ، گروهى از صالحان و بزرگان كوفه را كه برخى از اصحاب پيامبر خدا نيز در ميان آنان اند ، تبعيد مى كند . مدّتى پس از اين جريان ، به سال 34 هجرى ، كوفيانْ شورش مى كنند و خواستار عزل سعيد بن عاص (فرماندار كوفه) مى شوند .
عثمان ، بِدان اعتراض توجّه نمى كند ؛ امّا كوفيان با پافشارى بر خواسته خويش ، با مقاومت ، از ورود سعيد بن عاص به كوفه جلوگيرى مى كنند . سرانجام ، عثمان بر اثر مقاومت كوفيان ، سعيد را ـ كه از نزديكانش است ـ عزل مى كند و ابو موسى را كه مورد قبول كوفيان است ، به حكومت آن ديار مى گمارد .
در همين سال ، صحابيان پيامبر خدا به يكديگر نامه مى نويسند و ضمن انتقاد از رفتار ناهنجار خليفه ، انقلاب بر ضدّ عثمان را پى مى نهند و در نامه آنان به سربازان و مجاهدان ، چنين مى آيد كه : «. . . اگر خواستار جهاديد ، نزد ما بياييد» .
امير مؤمنان ، اعتراض هاى صحابيان را به عثمان مى رسانَد و او را با لحنى آرام پند مى دهد ، شايد كه او به خود آيد و شيوه حكومتدارى را دگرگون سازد و بر صراط حقْ استوار آيد ؛ امّا او در سخنرانى بسيار تندى ، تمامى معترضان را مورد عتاب قرار داده ، آنان را تهديد مى كند .
طلحه و برخى ديگر از اصحاب پيامبر خدا به مصر (و آبادى هايى ديگر از جامعه اسلامى) نامه مى نويسند و آنان را به قيام بر ضدّ عثمان فرا مى خوانند .
در پى اين فراخوانى ها و آن همه ناهنجارى و نيز بى توجّهى خليفه به اعتراض ها و انتقادها ، گروه هاى گوناگونى از مصر ، كوفه و بصره به مدينه مى آيند و همراه با صحابيان پيامبر صلى الله عليه و آله عثمان را محاصره مى كنند و به جِد از او مى خواهند كه حكومت را رها كند .
در اين خيزش ، عايشه ، طلحة بن عبيد اللّه و عمرو بن عاص از جمله كسانى هستند كه در تشديد قيام بر ضدّ عثمان، نقش اساسى دارند . در اين هنگامه است كه عايشه


گزيده دانش نامه اميرالمؤمنين عليه السلام
216

فصل پنجم : شورش بر عثمان

عثمان بن عفّان از شورايى كه عمر بن خطّاب تعيين مى كند ، سر بر مى آورَد و بر اريكه حكومت تكيه مى زند . او از همان آغاز ، خلافت خود را بر خلاف سيره پيامبر صلى الله عليه و آله استوار مى كند . رفتار او ، چه در تعامل با مردم و اصحاب پيامبر صلى الله عليه و آله و چه در برخورد با احكام الهى ، به گونه اى است كه مردمان ، زبان به اعتراض مى گشايند و او را به رويارويى با سنّت نبوى و شكستن حريم دينْ متّهم مى كنند ؛ ولى او كه سخت تحت تأثير اطرافيان زشت انديش و كج رفتارش است ، هرگز خطر را جدّى نمى گيرد و به اعتراض ها و انتقادها وقعى نمى نهد .
متونى كه در صفحات پيشين آورده شد، نشانگر انحراف روزافزون در حكومت عثمان است. همچنين،نشانگر دورى وى از حقيقت و بى توجّهى به معيارهاى صحيح است .
برخى از مورّخان ، معتقدند كه شش سال اوّل از حكومت عثمان ، آرام بوده ، به صورتى كه حادثه مهمّى در آن ، روى نداده و كسى بر او اعتراض خاصّى نكرده است ؛ اما پس از آن ، اتفاقات گوناگونى به وقوع پيوسته است.
اين ديدگاه ، صحيح به نظر نمى رسد ؛ چرا كه انحراف عثمان ، از همان روزهاى اوّل شكل گيرى حكومتش ، با بازگرداندن حكم بن العاص و مروان [از تبعيدگاه] و به قدرت رساندن آنها ، آغاز شد . افزون بر اين ، وى ، بستگان خود را به امارتْ بر سرزمين هاى اسلامى منصوب كرد و بى پروا ، در بيت المال ، اسراف نمود . اين رفتار

  • نام منبع :
    گزيده دانش نامه اميرالمؤمنين عليه السلام
    سایر پدیدآورندگان :
    غلامعلی، مهدی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 189517
صفحه از 896
پرینت  ارسال به