نصيحت و امر كردم كه آنان را براند ، مرا به خيانتْ متّهم كرد ، تا [ اين كه ]آنچه مى بينيد ، پيش آمد . 1
اينها و جز اينها كه گفتيم ، عوامل خيزش بر ضدّ عثمان و زمينه هاى قيام بر ضدّ خلافت مركزى بود .
تا اين جا صحبت از زمينه ها و عوامل قيام بر ضدّ عثمان بود ؛ ولى نكته مهم تر و قابل تأمّل تر ، بررسى افراد و گروه هاى شركت كننده در اين خيزش است . روشن است كه همه كسانى كه در اين جريان گسترده شركت كرده اند ، هم هدف نيستند و برخى ، آرمان هايى ديگر دارند . عوامل دخيل در اين جريان را بدين سان مى توان معرّفى كرد :
1 . معترضان و انقلابيون سنّت شناس و استوار انديش
در اين خيزش ، چهره هاى برجسته اى از صحابيان و مؤمنان ژرف باور حضور دارند . به واقع ، توده هاى عظيم مردم انقلابى ، به رهبرى اينان حركت مى كنند . اين چهره ها كسانى نيستند كه بتوان اندكى در اخلاص ، نيك نگرى و استوار انديشى آنان ترديد كرد . برخى از اينان عبارت اند از : عمار بن ساير ، زيد بن صوحان ، جبلة بن عمرو انصارى ، جهجاه غفارى ، عمرو بن حمق و عبد الرحمن بن عُدَيس .
2 . فرصت طلبان
در اين جمع عظيم ، سياست پيشگانى نيز هستند كه براى به دست آوردن موقعيّت بهتر ، بر امواج اعتراض ، سوار شده و يا به گسترش آن كمك مى كنند . طبيعى است كه آنان ، نه مشكلات مردم را در مى يابند و نه به آن مى انديشند ؛
به مَثَل ، طلحه از اينان است . او به كوفيان مى نويسد كه آنان به مدينه بيايند و