239
گزيده دانش نامه اميرالمؤمنين عليه السلام

حكومت ها مى انجامد .

4 . برخورد امام على عليه السلام با انتقادهاى ويرانگر

نكته اى كه در پايان اين بحثْ بايد بدان توجه كرد ، برخورد هوشمندانه امام با انواع انتقادهاست . ملاحظه سيره وى در برخورد با انتقادها و اعتراضات سه جريان عمده سياسى مخالف خود «ناكثين ، قاسطين و مارقين» ، نشان مى دهد كه اگر او به صورت رسمى و عملى از مردم مى خواهد تا انتقاد خود را با صراحتْ بيان كنند ، ليكن به افراد قدرت طلب و كينه توز و توطئه گر ، اجازه نمى دهد براى رسيدن به مقاصد سياسى و به بهانه نقد و انتقاد ، هر آنچه مى خواهند ، بگويند و بنويسند .

5 . حق گرايى ، نه شخصيت گرايى

امام على عليه السلام به مردم هشدار مى داد كه شخصيت ها هر چند بزرگ و ارجمند و محبوب و معتمَد باشند ، نمى توانند معيار حق و باطل قرار گيرند . امام مى كوشيد جامعه را به لحاظ آگاهى و شناخت موضع ها و معيارها و آگاهى هاى فرهنگى ، به سطحى برساند كه شخصيت ها و مواضع آنان را ـ هر اندازه بزرگ باشند ـ ، با حق بسنجند ، نه حق را با شخصيت ها ؛ حق را معيار شناخت شخصيت بدانند ، نه شخصيت را معيار شناخت حق .

سه . سياست هاى اقتصادى

اصول سياست هاى علوى در اقتصاد را مى توان در عناوين ذيل برشمرد :

1 . ترويج فرهنگ كار

از ديدگاه على عليه السلام ، فقر اقتصادى ، معلول پيوند فرهنگ كسالت ، بى تحرّكى ، تنبلى و ناتوانى است . جامعه سرشار از نشاط و آكنده از تحرّك ، كه فرهنگ كار بر آن حاكم باشد ، به بيمارى فقر ـ كه زمينه بسيارى از بيمارى هاى مادّى و معنوى ، و فردى و اجتماعى است ـ ، مبتلا نخواهد شد . از اين رو ، امام بر لزوم كار و تلاش ، بسى تأكيد مى كند و كار را عبادت تلقّى كرده ، تلاش در جهت سامانبخشى زندگى را گام زدن در


گزيده دانش نامه اميرالمؤمنين عليه السلام
238

توسعه اقتصادى بدون توسعه فرهنگى ممكن نيست . در آموزه هاى الهى به اين نكته تصريح شده است كه فلسفه وحى و راز نبوّت و چرايى حكومت در مكتب رسولان ، آموزش و پرورش انسان ها ، جهل زدايى و برانگيختن خِرَدهاست و على عليه السلام كه بيشتر از هر كسى ذهن ، زبان و كردارش ، مبيّن و مفسّر فرهنگ نبوى بوده است ، اين حقيقت را به گونه اى بس زيبا در خطابه هايش برنموده است ۱ و تأكيد بر گسترش فرهنگ را در كنار ابعاد ديگر زندگى ، در سيره عملى خود نيز به روشنى عرضه كرده است .

2 . تصحيح فرهنگ عمومى

از جمله سياست هاى والا ، برجسته و ارجمند علوى ، مبارزه با سنّت هاى باطل ، شيوه هاى ناهنجار ، روش هاىِ ناشايسته ، و تأكيد بر شيوه هاى پسنديده و روش هاى بايسته و در يك جمله ، تصحيح فرهنگ عمومى است .

3 . نقد ، آرى! چاپلوسى ، هرگز!

انتقاد ، حقّى است كه بدان وسيله ، ساير حقوق احيا مى گردد و از استبداد ـ كه خطرناك ترين آفت حكومت هاست ـ ، پيشگيرى كند .
در جامعه اى كه انتقاد ، آزاد است و مردم مى توانند ضعف ها و كاستى هاى مديريت حاكم را بازگو كنند ، دولت مردان ، بهتر مى توانند نقاط ضعف كارهاى خود را مشاهده كنند و با فساد و بى عدالّتي ، مبارزه نمايند و خدمات ارزنده اى ارائه دهند .
از سوى ديگر ، با نبودن انتقاد ، زمينه براى رشد چاپلوسان و تملّق گويان ، باز مى شود ؛ نقاط ضعف سياست ها و برنامه ها و اقدامات دولت مردان ، پنهان مى ماند و در نتيجه ، فساد و تباهى و بى عدالتى در دستگاه هاى دولتى رشد مى نمايد و به سقوط

1.ر .ك : نهج البلاغة : خطبه ۱ و ۲ .

  • نام منبع :
    گزيده دانش نامه اميرالمؤمنين عليه السلام
    سایر پدیدآورندگان :
    غلامعلی، مهدی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 165093
صفحه از 896
پرینت  ارسال به