5 . نظارت دقيق بر عملكرد داوران
على عليه السلام در مقام ولايت امر مسلمانان ، خود را مسئول عملكرد دستگاه قضايى مى دانست و تنها به پند و وعظ قاضيان ، بسنده نمى كرد و به هشدار و تحذير ، اكتفا نمى كرد ؛ بلكه شخصاً بر عملكرد قاضيان ، و حتى گاه بر چگونگى احكام قضات ، نظارت مى كرد.
6 . وحدت رويّه قضايى
از جمله امورى كه امير مؤمنان در داورى بر آن تأكيد داشت ، همگونى داورى ها و به ديگر سخن ، وجود «وحدت رويه» در قضا بوده است . امام توصيه مى كند كه قاضيان ، در امورى كه اختلافى است ، با هم سخن بگويند و با بحث و بررسى ، به وحدت نظر برسند ، و اگر چنين نشد ، مسئله را به رهبر ارائه دهند و بر حكم او گردن نهند ؛ يعنى مسئوليت ايجاد وحدت رويه در داورى ، به واقع ، به عهده پيشواى جامعه است .
7 . تساوى همگان در برابر قانون
امام على عليه السلام ، بر برابرى همگان در اجراى احكامْ تأكيد مى كند . در نظام علوى ، همه مردم ، در برابر قانونْ يكسان هستند و دستگاه قضايى ، از چنان مكانت و جايگاهى استوارْ برخوردار است كه مى تواند قانون را درباره همگان اجرا كند.
8 . جايگاه مصالح نظام اسلامى در صدور حكم
پيش تر آورديم كه على عليه السلام ، «حقيقت» را هرگز به مسلخ «مصلحت» نمى بُرد و با تكيه بر مصالح مشخّص ، موضع نمى گرفت ؛ ولى او پيشوا بود ، پيشواى مردم و حافظ نظامِ در خدمت مردم . بدين سان ، براى برترين مصلحت ، كه حفظ نظام بود ـ نظامى كه در خدمت مردم و براى آنان است ـ ، جايگاه و ارزشى والا قائل بود .
امام ، در داورى ها اذعان مى دارد كه به مصالح نظامْ توجه شود . در نظام علوى كه هيچ چيز نمى تواند مانع اجراى قوانين اصيل اسلامى در دستگاه قضايى شود ، مصالح نظام ، در چگونگى اجراى احكامْ جايگاهى ويژه دارد .