( 3)
دفاع كلّى از سياست مدارى امام على عليه السلام
بخش هايى از سياست امام على عليه السلام و برخى از مواضع سياسى آن بزرگوار ، از ديربازْ زمينه گفتگوهايى را به وجود آورده است و باعث نقدها و انتقادهايى شده است . چگونگى نگاه به سياست و حكومت، زمينه بسيارى از اين نقدها و انتقادهاست . آنان كه سياست را ابزار قدرت مى انگارند و از موقعِ حكومت ، سلطه بر مردم را هدف گرفته اند ، برخى از مواضع سياسى امام را بر نتابيده اند . پيش از هر چيز بايد دانسته شود كه على عليه السلام ، حكومت را براى احقاق حقْ پذيرفته بود ، و سياست را به عنوان ابزار حكومت ، بر مبناى حقوق انسانى و برآوردن نيازهاى واقعى انسان ، قبول كرده بود .
اگر از اين زاويه بنگريم و با اين ملاكْ حكومت و حاكميت او را ارزيابى كنيم ، خواهيم ديد كه آنچه امامْ بدان دست يازيده ، دقيقا در جهت اهداف بلند او ، و استوار و به سامان بوده است .
اما كسانى كه از اين زاويه نگاه نمى كنند ، موضع امام را در شوراى شش نفرى عمر براى تعيين خليفه نمى پذيرند و تأكيد بر عزل معاويه را در آغاز حكومت و در هنگامه اى كه هنوز پايه هاى حاكميت او استوار نشده بود ، از شيوه هاى سياست مدارانه ، به دور مى دانند و مى گويند كه على عليه السلام ، رزم آورى دلير و بى باك بود ؛