31
گزيده دانش نامه اميرالمؤمنين عليه السلام

فصل دوم : پرورش

على عليه السلام از آغازين سال هاى زندگى ، همراه پيامبر خدا بود . روزگارى زندگى بر ابو طالب دشوار گشت و او در تنگناى معيشت قرار گرفت . پيامبر خدا پيشنهاد كرد كه برادران ابو طالب براى سبك كردن بار زندگى اش برخى از فرزندان او را به خانه هاى خود ببرند .
تقدير الهى چنين رقم خورد كه على عليه السلام به خانه پيامبر خدا بيايد و از آغازين سال هاى زندگى ، پيامبر خدا ، تربيت او را به عهده گيرد .
پيامبر صلى الله عليه و آله به اين كودك خردسال ، عشق مى ورزيد ، او را به سينه مى چسباند ، صورت خود را به او مى ساييد ، غذا بر دهانش مى نهاد ، لحظه لحظه زندگى اش را مى پاييد و انوار تابناك الهى را بر جان او مى تابانيد .
بدين سان ، على عليه السلام در كنار پيامبر خدا رشد كرد و از چشمه سار زلال فضايل و والايى هاى پيامبر صلى الله عليه و آله سيراب گشت و همگام و همراه با او روزگار گذرانيد ، و چون نخستين پرتو وحى تابيد ، او ـ كه جانش پيوند ناگسستنى با جان پيامبر خدا يافته بود ـ بدون هيچ ترديدى به رسالتش ايمان آورد و بدين سان ، او اوّلين مرد مؤمن شد .
زيباترين تصوير از اين همگامى و همراهى و نقش پيامبر صلى الله عليه و آله در رشد و تربيت على عليه السلام و مهر و شفقت پيامبر خدا به على عليه السلام و چگونگى بهره ورى على عليه السلام از اين همراهى را ، آن بزرگوار ، خود در خطبه بلند و شكوهمند «قاصعه» رقم زده است .

۹.امام على عليه السلامـ در خطبه اى به نام «قاصعه» ـ: من در كودكى ، سران عرب را به خاك


گزيده دانش نامه اميرالمؤمنين عليه السلام
30

«سيّد المسلمين» ، «سيّد المؤمنين» ، «يعسوب المؤمنين» ، «الأنزع البطين» ، «عمود الدين» ، «سيّد الشهداء» ، «سيّد العرب» ، «راية الهدى» ، «باب الهدى» ، «حَيدر» ، «المرتضى» ، «الولىّ» و «الوصىّ» .
پيامبر با اين القاب به جايگاه والاى او در رهبرى ره مى نمود و براى آن زمينه سازى مى كرد ؛ لذا در ميان القاب على عليه السلام ، اين دو لقب از بقيه مشهورتر است : «أمير المؤمنين» و «وصىّ» .

ح ـ سيما

متون تاريخى و حديثى ، سيماى امام على عليه السلام را در هنگام ولادت و يا در كودكى اش به ما نشان نمى دهند و از اين رو ، آنچه در پى مى آيد ، سيما و اندام زيباى وى را در روزگار خلافتش ترسيم مى كند و در پرتو اين متون ، مى توانيم ايشان را چنين توصيف كنيم :
مردى ميانه بالا كه به كوتاهى و چاقى نزديك تر مى نمود . از خوش سيماترين مردم بود و رويش گويى ماه شب چهارده . پُرتبسّم ، گندمگونِ مايل به سبزه ، چشمانش سياه و درشت و اندكى خمار . موى جلوى سرش ريخته بود . گردنش گويى جام نقره بود . ريشش پُر پشت بود و موهاى سپيدش را رنگ نمى كرد . چهارشانه بود . كف دستانش زِبر ، و دست و مچ او محكم و سينه اش پهن بود . شكم داشت . مَفصل هايش سِتَبر ، ماهيچه هاى ساعد و ساق پايش ستبر و سرِ آنها باريك بود . چون راه مى رفت ، مى خراميد .

  • نام منبع :
    گزيده دانش نامه اميرالمؤمنين عليه السلام
    سایر پدیدآورندگان :
    غلامعلی، مهدی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 189082
صفحه از 896
پرینت  ارسال به