327
گزيده دانش نامه اميرالمؤمنين عليه السلام

3 . حسادت

۳۲۷.الأمالى ، مفيدـ به نقل از حسن بن سَلَمه ـ: وقتى خبر حركت طلحه ، زبير و عايشه از مكّه به سوى بصره به امير مؤمنان رسيد، ابو هيثم بن تيّهان به پا خاست و گفت: اى امير مؤمنان! حسد قريشيان نسبت به تو دو گونه است. نيكانشان بر فضيلت و برترى مقام تو رشك بَرند، و بدانِ آنها چنان حسد ورزيدند كه خداوند، اعمال آنان را تباه ساخت و گناهشان را سنگين كرد . آنها به برابرى با تو رضايت ندادند؛ بلكه خواستند بر تو پيشى گيرند؛ [ ليكن ]هدف ، دست نيافتنى بود و مسابقه ، آنان را فرو افكند . تو از خودِ قريش به آنان سزاوارترى . پيامبرِ آنان را در زندگى اش يارى رساندى و پس از مرگ، حق او را ادا نمودى. به خدا سوگند، آنان جز بر خويش ستم نكردند . اينك ما ياران و ياوران توايم . كارت را به ما بفرما. ۱

4 . حرص

۳۲۸.الأمالى ، طوسىـ به نقل از مالك بن اوس ـ: [ على عليه السلام ]به دنبال طلحه و زبير فرستاد و آنان را فرا خواند . پس به آنان فرمود: «آيا شما دو نفر از روى ميل و بدون اكراه به سراغ من نيامديد و با من بيعت نكرديد؟ پس [ در حكومت من ]چه چيز را ناروا ديديد؟ آيا در داورى ستم كردم يا بيت المال را به خود اختصاص دادم؟».
گفتند : نه.
فرمود : «آيا مرا در كارى مربوط به مسلمانان فرا خوانديد و كوتاهى كردم؟».
گفتند: پناه بر خدا!
فرمود : «پس كدام كارِ مرا خوش نمى داريد كه به مخالفت با من برخاستيد؟».

1.الأمالى ، مفيد : ص۱۵۴ ح۶ .


گزيده دانش نامه اميرالمؤمنين عليه السلام
326

د ـ انگيزه هاى تجاوز كاران در نبرد با امام على عليه السلام

1 . برترى جويى

۳۲۵.الإرشاد:آن گاه كه خبر حركت عايشه و طلحه و زبير از مكّه به بصره به او (على عليه السلام ) رسيد ، خدا را ستايش كرد و ثنا گفت و فرمود : «عايشه، طلحه و زبير ، حركت كردند و هر يك از طلحه و زبير ، حكومت را براى خود مى خواهد و نه همراهش. طلحه ادّعاى خلافت نمى كند ، مگر از آن رو كه پسر عموى عايشه است و زبيرْ مدّعى آن نيست ، مگر از آن رو كه داماد پدر اوست. به خدا سوگند ، اگر آنان به آنچه مى خواهند ، دست يابند ، زبير ، گردن طلحه را خواهد زد و طلحه ، گردن زبير را و هر يك با ديگرى بر سر اين حكومت ، ستيز خواهند كرد. ۱

2 . كينه

۳۲۶.المناقب ، خوارزمى :در گزارش روز بيست و ششم از جنگ هاى صِفّين ، روايت شده است: بزرگان گروه معاويه، نزد او گِرد آمدند و از شجاعت على عليه السلام و اَشتر ياد كردند. عقبة بن ابى سفيان گفت: اگرچه اشتر شجاع است ؛ امّا براى على ، همتايى در شجاعت، بزرگى و نيرومندى نيست.
معاويه گفت: هيچ يك از ما نيست ، جز آن كه على، پدر يا برادر يا فرزندش را كشته است. اى وليد! در جنگ بدر، پدر تو را كُشت و عموى تو را ـ اى ابو الأعور! ـ در جنگ اُحُد به قتل رسانيد و ـ اى ابن طلحة الطلحات! ـ پدر تو را در جنگ جمل كُشت. اگر همه بر او هجوم آوريد، انتقام خود را از او خواهيد گرفت و دل هايتان تَسلّى خواهد يافت. ۲

1.الإرشاد : ج۱ ص۲۴۶ .

2.المناقب ، خوارزمى : ص۲۳۴ .

  • نام منبع :
    گزيده دانش نامه اميرالمؤمنين عليه السلام
    سایر پدیدآورندگان :
    غلامعلی، مهدی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 165155
صفحه از 896
پرینت  ارسال به