329
گزيده دانش نامه اميرالمؤمنين عليه السلام

ما به پا خاستيم و در ميان ما ابو بكر و عمر نيز بودند.
آن گاه فرمود: «[ شما] نه ؛ بلكه آن وصله كننده كفش [ بر سرِ تأويل مى جنگد]» .
به نزد او (على عليه السلام ) آمديم ، تا مژده اش دهيم ؛ ولى گويا آن را شنيده بود. ۱

2 . دفاع از سنّت

۳۳۱.پيامبر خدا صلى الله عليه و آلهـ [ خطاب] به على عليه السلام ـ: تو برادر من و پدر فرزندان منى . در دفاع از سنّت من مى جنگى و آنچه را بر عهده من است ، ادا مى كنى. ۲

3 . پيكار با بدعت ها

۳۳۲.الأمالى ، طوسىـ به نقل از ابو سعيد خُدْرى ـ: پيامبر خدا، به على عليه السلام از آنچه پس از او با آن رو به رو مى شود ، خبر داد .
على عليه السلام گريست و گفت: اى پيامبر خدا ! از تو مى خواهم به حقّى كه بر تو دارم و خويشاوندى ام و حق مصاحبت و همراهى با تو ، آن گاه كه خداوند عز و جل را مى خوانى ، از او بخواه كه مرا به سوى خود بَرَد.
فرمود: «از من مى خواهى كه درباره اجلى كه وقت معيّن دارد ، پروردگارم را بخوانم؟».
گفت: پس بر چه [ جرمى] با آنان پيكار كنم؟
فرمود: «به جرم بدعتگذارى در دين». ۳

1.مسند ابن حنبل : ج۴ ص۱۶۳ ح۱۱۷۷۳ .

2.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ـ لِعَلِيٍّ عليه السلام ـ : أنتَ أخي ، وأبو وُلدي ، تُقاتِلُ عَن سُنَّتي ، وتُبرِئُ ذِمَّتي (مسند أبى يعلى : ج۱ ص۲۷۱ ح۵۲۴) .

3.الأمالى ، طوسى : ص ۵۰۱ ح ۱۰۹۸ .


گزيده دانش نامه اميرالمؤمنين عليه السلام
328

گفتند : اين كه تو با روش عمر بن خطّاب در تقسيم [ بيت المال] ، مخالفت ورزيدى و سهم ما را از ثروت هاى عمومى كم ساختى و بهره ما را در اسلام ، از آنچه خداوند به واسطه شمشيرهاى ما غنيمت قرار داد ، مانند ديگران قرار دادى؛ ديگرانى كه خودْ [ روزى] جزوِ غنيمت هاى ما بودند و ميان ما و آنان به يك سانْ رفتار كردى. ۱

5 . نادانى

۳۲۹.امام على عليه السلامـ از نامه اش به عقيل ـ: بدان كه اعراب، امروز بر جنگ با برادرت گرد آمده اند، چنان كه ديروز بر جنگ با پيامبر صلى الله عليه و آله گِرد آمدند. اينان، حق او (برادرت) را نشناختند و برترى اش را مغرضانه انكار كردند. ۲

ه ـ اهداف امام على عليه السلام در نبرد با سركشان

1 . زنده نگه داشتن دين

۳۳۰.مسند ابن حنبلـ به نقل از ابو سعيد خُدْرى ـ: ما نشسته بوديم و انتظار پيامبر خدا را مى كشيديم كه پيامبر صلى الله عليه و آله از خانه يكى از زنانش به سوى ما بيرون آمد. ما به همراه او به پا خاستيم كه كفشش پاره شد. على عليه السلام ماند تا آن را وصله زند و پيامبر خدا رفت و ما به همراه او رفتيم . آن گاه ايستاد و انتظار على عليه السلام را مى كشيد و ما هم با او ايستاديم.
سپس فرمود : «كسى از شما بر سرِ تأويل ۳ اين قرآن خواهد جنگيد ، چنان كه من بر تنزيل ۴ آن جنگيدم».

1.الأمالى ، طوسى : ص۷۳۱ ح۱۵۳۰ .

2.الإمام عليّ عليه السلام ـ مِن كتابٍ لَهُ إلى عَقيلٍ ـ : ألا وإنَّ العَرَبَ قَدِ اجتَمَعَت عَلى حَربِ أخيكَ اليَومَ اجتِماعَها عَلى حَربِ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله قَبلَ اليَومِ ، فَأَصبَحوا قَد جَهِلوا حَقَّهُ ، وجَحَدوا فَضلَهُ (الغارات : ج۲ ص۴۳۱) .

3.. تأويل و تنزيل به معناى باطن و ظاهر قرآن است . (م)

  • نام منبع :
    گزيده دانش نامه اميرالمؤمنين عليه السلام
    سایر پدیدآورندگان :
    غلامعلی، مهدی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 189251
صفحه از 896
پرینت  ارسال به