نشانه هاى خداوند سبحان بر بطلانش اقامه مى گرديد . بدين ترتيب ، صحّت و سلامت اين دو حديث از تمام آنچه گفته شد، خود ، دليلى روشن است بر ثابت بودن آنها ـ چنان كه ما بيان كرديم ـ .
از همين قبيل است روايت مستفيضى از پيامبر صلى الله عليه و آله كه به اميرمؤمنان فرمود: «تُقاتِلُ يا عَلِيُّ عَلى تَأويلِ القُرآنِ ، كَما قاتَلتُ عَلى تَنزيلِهِ ؛ اى على! تو براى تأويل قرآن مى جنگى ، چنان كه من براى تنزيلش جنگيدم».۱ نيز اين سخن پيامبر صلى الله عليه و آله خطاب به سهيل بن عمرو و همراهان او ـ كه براى درخواست بازگرداندن بردگان به اسلام گرويده به مكّه ، نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمده بودند ـ كه : «اى گروه قريش! [ يا از اين كارها ]دست بر مى داريد، يا اين كه خداوند ، مردى را به سوى شما برمى انگيزد كه براى تأويل قرآن با شما بجنگد ، چنان كه من براى تنزيلش با شما جنگيدم» .
برخى از ياران پيامبر صلى الله عليه و آله به او گفتند : اى پيامبر خدا! او كيست؟ آيا فلانى است؟
فرمود : «نه».
گفتند : پس فلانى است؟
فرمود: «نه ؛ بلكه او همان وصله كننده كفش است كه اكنون درون اتاق است».
نگاه كردند و على عليه السلام را در اتاق يافتند كه كفش پيامبر خدا را وصله مى زد. ۲
و از همين قبيل است سخن پيامبر صلى الله عليه و آله به اميرمؤمنان كه : «تُقاتِلُ بَعدِي النّاكِثينَ وَالقاسِطينَ وَالمارِقينَ ؛ پس از من با ناكثين، قاسطين و مارقين مى جنگى» . سخن درباره اين حديث هم مانند ديگر احاديثى است كه گذشت . اين حديث نيز از هر ايراد سَندى مبرّاست و دليلى بر بطلان صدور آن نيست و ثبوتش مسلّم است و شيعه و اهل سنّت ، تسليم نقل و روايت آن اند و اين ، دليلى ديگر