341
گزيده دانش نامه اميرالمؤمنين عليه السلام

تمام شود. لذا در مواجهه با مالك اشتر مى گفت:
من و مالك را بكُشيد
و مالك را به همراه من به قتل رسانيد . ۱
بعد از پايان جنگ ، بنا به درخواست عايشه ، امام على عليه السلام او را عفو كرد.
عبد اللّه بن زبير ، شخص مغرور و مطرودى بود ، به گونه اى كه حتى مورد توجّه و احترام معاويه هم قرار نگرفت. او پس از مرگ معاويه ، با يزيد ، بيعت نكرد و براى حفظ جان خود ، در مكّه ساكن شد و بعدها بر مكّه تسلّط يافت.
لشكريان يزيد به مكّه حمله بردند تا مقاومت عبد اللّه را درهم شكنند . در اين حمله ، كعبه آتش گرفت و خراب شد؛ ليكن چون در همين زمان، خبر مرگ يزيد به مكّه رسيد ، عبد اللّه ، جان سالم به در بُرد.
عبد اللّه ، پس از مرگ يزيد، در سال 64 هجرى، ادّعاى خلافت كرد و بر حجاز و يمن و عراق و خراسان مسلّط شد.
او از عبد اللّه بن عبّاس و محمّد بن حنفيه بيعت خواست ؛ ولى آنان روى برتافتند . از اين رو ، تصميم گرفت آن دو را آتش بزند ؛ ليكن با حمله [ ياران ]مختار ، آن دو از مرگ نجات پيدا كردند.
در زمان خلافت عبد الملك بن مروان ، در سال 73 هجرى ، با حمله حَجّاج به مكّه و مسجد الحرام، عبد اللّه بن زبير ، كشته و سپس به دار كشيده شد.

ه ـ مروان بن حكم

مروان بن حَكَم ، چهره مرموز ، فتنه انگيز و فرصت طلبى بود كه تمايل بسيارى به ايجاد فتنه ها و درگيرى ها داشت. وى نمونه عينى نفوذيان در يك نهضت است كه نه با روح جريان ، همگونى دارند و نه به ارزش هاى آن باور دارند و نه با اسوه هاى آن ، همراه اند . اين گونه كسان ، بيشترين ضررها را به آن جريان فكرى و سياسى كه در آن

1.مروج الذهب : ج ۲ ص ۳۷۶ .


گزيده دانش نامه اميرالمؤمنين عليه السلام
340

او پس از قتل عثمان ، با امام على عليه السلام بيعت كرد ؛ ولى چون امارتى به دست نياورد و افزون بر آن ، از امتيازات دوران عثمان نيز محروم شد، در برابر امام على عليه السلام پرچم اعتراض برافراشت . تحريك كننده او در اين موضعگيرى ، پسرش عبد اللّه بود.
زبير به اتفاق طلحه با وانمود كردن انجام دادن عمره به سوى مكّه رفت و در آن جا با عايشه و ديگران هماهنگ شدند و آتش جنگ جمل را برافروختند. زبير ، پس از گفتگوى امام على عليه السلام با او، از جنگْ كناره گرفت؛ ولى به دست ابن جرموز ، ترور شد.

د ـ عبد اللّه بن زبير

وى در سال اوّل هجرى در مدينه به دنيا آمد و اوّلين فرزند مهاجران است كه در مدينه به دنيا آمد.
او نوه ابوبكر بود و در انحراف پدرش از مسير حق و برپا كردن جنگ جمل ، نقشى اساسى داشت.
امام على عليه السلام درباره او فرمود :
زبير، هميشه از مااهل بيت بود تا زمانى كه فرزند نامباركش، عبداللّه ، بزرگ شد .۱
او بعد از قتل عثمان، بسيار تلاش مى كرد تا پدرش را به خلافت برساند؛ ولى در كار خود ، موفّق نشد. او حلقه اتّصال عايشه از يك سو ، و زبير و طلحه از سوى ديگر بود.
او حتّى هنگامى كه زبير قصد كناره گيرى از جنگ جمل را داشت ، به انواع حيله هاى اخلاقى و احساسى دست زد تا پدر را منصرف كند.
در جنگ جمل ، زمانى كه كسى اطراف شتر عايشه نمانده بود ، عبد اللّه ، خودْ زمام شتر را به دست گرفت. او در جنگ تن به تن با مالك اشتر ، به شدّت مجروح شد. گفته اند كه به كشتن مالك اشتر بسيار تمايل داشت ، حتى اگر به قيمت جان خودش

1.نهج البلاغة : حكمت ۴۵۳ .

  • نام منبع :
    گزيده دانش نامه اميرالمؤمنين عليه السلام
    سایر پدیدآورندگان :
    غلامعلی، مهدی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 165080
صفحه از 896
پرینت  ارسال به