345
گزيده دانش نامه اميرالمؤمنين عليه السلام

۳۳۵.الجملـ به نقل از بكر بن عيسى ـ: به راستى كه على عليه السلام از آن دو (طلحه و زبير) سخت ترين پيمان و ميثاقى را كه از كسى مى توان گرفت، گرفت تا با وى مخالفت نورزند و بيعت نشكنند و جز عمره ، به سوى ديگر نروند تا نزد وى بازگردند و آن دو نيز چنين تعهّدى را از طرف خودشان به او سپردند، تا اين كه به آنان اجازه داد و آنان بيرون رفتند. ۱

د ـ دعوت طلحه و زبير از عايشه براى قيام

۳۳۶.أنساب الأشرافـ بـه نـقل از صـالح بن كـيسان و ابو مخنف ـ: طلحه و زبير ، نزد عايشه رفتند و او را به قيام فرا خواندند. عايشه گفت: آيا مرا وا گرمى داريد كه پيكار كنم؟
گفتند: نه ؛ امّا به مردمْ اعلام كن كه عثمان ، مظلومانه كشته شده است و آنها را دعوت كن كه مسئله حكومت را شورايى ميان مسلمانان قرار دهند تا بر همان روشى باشد كه عمر بن خطّاب ، آنان را در آن رها كرد تا تو ميان آنها صلح برقرار كنى. ۲

ه ـ برنامه ريزى ناكثين براى پيكار

اساسِ شوراى ناكثين ، جاى درنگ دارد. آنان جهت برنامه ريزى براى رويارويى با امير مؤمنان در مكّه اجتماع كردند . طلحه، زبير ، عايشه ، مروان بن حكم ، يعلى بن منيه ، عبد اللّه بن عامر ، عبد اللّه بن زبير و افرادى از اين دست ، نشستند تا محلّ جنگ را معيّن سازند و نقشه جنگ و راه هاى رويايى را طرّاحى كنند.
هريك از اينها ويژگى هاى خود را داشتند. طلحه و زبير ، شيفته قدرت بودند و در سر ، هواى رياست و خلافت داشتند . مروان ، مردى فريبكار ، وسوسه گر و به دور از ديانت بود. عبد اللّه بن عامر ، حاكمى بركنار شده بود كه جيب هايش را از دينار و درهم بيت المال ، پُر كرده بود و همين طور ، يعلى بن منيه. بدين ترتيب ، قدرت طلبى ،

1.الجمل : ص ۴۳۷ ، الكافئة : ص ۱۵ ح ۱۴ .

2.أنساب الأشراف : ج۳ ص۲۳ .


گزيده دانش نامه اميرالمؤمنين عليه السلام
344

وا نمود كردند كه خونخواهى عثمان مى كنند. ۱

ب ـ آغاز اختلاف

۳۳۴.الإمامة والسياسة:گفته اند زبير و طلحه ، پس از انجام دادن بيعت ، نزد على عليه السلام آمدند و گفتند : اى اميرمؤمنان! آيا مى دانى بر چه چيزى با تو بيعت كرديم؟
على عليه السلام فرمود : «آرى ، بر پيروى و اطاعت و بر همان چه كه با ابو بكر، عمر و عثمان ، بيعت كرديد».
گفتند : خير . ما با تو بيعت كرديم كه شريك تو در حكومت باشيم.
على عليه السلام فرمود : «خير ؛ ولى شما شريكيد در سخن ، پايدارى و كمك در ناتوانى ها و كجى ها». ۲

ج ـ بيرون رفتن طلحه و زبير به قصد مكّه

در پى رفت و آمدهاى چند روزه طلحه و زبير به نزد امام على عليه السلام براى دستيابى به پاره اى از سِمَت هاى حكومتى و گرفتن امتيازهاى مالى و در حالى كه اين گفتگوها نتيجه اى جز تن ندادن امام عليه السلام به خواسته هاى آنان دربرنداشت ، بدانان خبر رسيد كه عايشه در مكّه اعلان رويارويى با امام عليه السلام كرده و از كُشندگان عثمان ، برائت جسته است. از سوى ديگر ، برخى از كارگزاران عثمان ، از ترس حسابرسى امام عليه السلام به همراه اموالى كه از بيت المالْ غارت كرده بودند ، به سوى مكّه گريختند. از اين رو ، طلحه و زبير نيز تصميم گرفتند به مكّه بروند و در آن جا رويارويى خود را با حكومت امام عليه السلام اعلام كنند. آن دو نزد امام عليه السلام آمده بودند و اين نيّت را در دل داشتند.

1.الإمام عليّ عليه السلام ـ مِن خُطبَةٍ لَهُ قَبلَ حَربِ الجَمَلِ في شَأنِ طَلحَةَ وَالزُّبَيرِ ـ : ويا عَجَبا لِاستِقامَتِهِما لِأَبي بَكرٍ وعُمَرَ وبَغيِهِما عَلَيَّ ! وهُما يَعلَمانِ أنّي لَستُ دونَ أحَدِهِما ، ولَو شِئتُ أن أقولَ لَقُلتُ . ولَقَد كانَ مُعاوِيَةُ كَتَبَ إلَيهِما مِنَ الشّامِ كِتابا يَخدَعُهُما فيهِ ، فَكَتَماهُ عَنّي ، وخَرَجا يوهِمانِ الطَّغامَ أنَّهُما يَطلُبانِ بِدَمِ عُثمانَ (الجمل : ص۲۶۸) .

2.الإمامة والسياسة : ج۱ ص۷۰ .

  • نام منبع :
    گزيده دانش نامه اميرالمؤمنين عليه السلام
    سایر پدیدآورندگان :
    غلامعلی، مهدی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 163568
صفحه از 896
پرینت  ارسال به