باطل را بشناس تا كسانى را كه آن را دنبال مى كنند، بشناسى». ۱
1 / 5
يارى خواستن امام از كوفيان
الف ـ نامه امام عليه السلام به كوفيان از ربذه
۳۴۴.تاريخ الطبرىـ به نقل از يزيد ضخم ـ: وقتى خبر عايشه، طلحه و زبير به على عليه السلام در مدينه رسيد كه آنان به سمت عراق حركت كرده اند، با شتاب از مدينه بيرون رفت و اميدوار بود به آنان برسد و بازشان گردانَد. وقتى به ربذه رسيد، به وى خبر دادند كه آنها بسيار دور شده اند. چند روزى در ربذه اقامت گزيد. از آنان خبر رسيد كه قصد بصره كرده اند. بيمش برطرف شد و فرمود: «به راستى كه كوفيان به من علاقه مندترند و در ميان آنان، سران عرب و شخصيت هاى برجسته اى هست».
[ و ] از محمّد بن عبد الرحمان بن ابى ليلى، از پدرش نقل است كه مى گويد: على عليه السلام براى كوفيان نوشت:
«به نام خداوند بخشنده مهربان. پس از حمد و سپاس خداوند؛ به راستى كه من شما را و اقامت در ميان شما را برگزيدم ؛ چون دوستى و مهرورزىِ شما را نسبت به خداوند عز و جل و پيامبر خدا مى دانم. پس هركه سوى من آيد و مرا يارى دهد، به نداى حقْ پاسخ گفته و وظيفه اش را به انجام رسانده است». ۲
ب ـ فرستادن حسن بن على عليه السلام به سوى كوفه
۳۴۵.تاريخ الطبرىـ به نقل از ابو ليلى ـ: على عليه السلام ، حسن بن على عليه السلام و عمّار بن ياسر را فرستاد تا مردم را بسيج كنند و قُرظة بن كعب انصارى را به عنوان امير كوفه فرستاد و نامه اى با وى براى ابو موسى فرستاد [ بدين مضمون ]: