377
گزيده دانش نامه اميرالمؤمنين عليه السلام

د ـ فرستادن عايشه به سوى مدينه

۳۷۱.الجمل:چون اميرمؤمنانْ تصميم حركت به سوى كوفه گرفت كسى را نزد عايشه فرستاد كه به وى دستور دهد به سوى مدينه كوچ كند . وى براى حركت ، مهيّا شد. سپس چهل زن را دستار و كلاه پوشانيد و شمشير در اختيارشان نهاد و به آنان فرمان داد از عايشه محافظت كنند و او را از راست و چپ و پشت سر ، درميان گيرند.
عايشه در طول راه مى گفت: بار خدايا! با على بن ابى طالب ، چنان كن كه با من رفتار كرد ؛ مردان را به همراهم فرستاد و حرمت پيامبر خدا را نگه نداشت.
وقتى زنان ، همراه با عايشه به مدينه رسيدند ، دستارها و شمشيرها را برداشتند و با وى وارد مدينه شدند . چون عايشه آنان را ديد ، از دشنام گويى و نكوهش اميرمؤمنان ، پشيمان شد و گفت: خداوند به پسر ابى طالب ، پاداش نيكو دهد ؛ چرا كه حرمت پيامبر خدا را درباره من، پاس داشت. ۱

ه ـ غنيمت هاى جنگ

۳۷۲.شرح الأخبار:ياران على عليه السلام آنچه را اهل بصره براى پيكار با على عليه السلام به لشكرگاه خود آورده بودند ، به غنيمت گرفتند؛ ولى متعرّض ديگر اموال آنان نشدند. على عليه السلام جز آن مال ها، اموال كشتگان اهل بصره را براى ورثه شان باقى گذاشت و از آنچه [ سپاهش] به عنوان غنيمت برداشتند ، خمس گرفت و بدين ترتيب ، سنّتْ جارى شد. ۲

و ـ ورود امام عليه السلام به بيت المال بصره

۳۷۳.الجمل:چون عثمان بن حُنَيف از بصره بيرون رفت و طلحه و زبير به بيت المال برگشتند و در برابر آنچه در آن بود ، درنگ كردند، همين كه ميزان طلا و نقره اش را ديدند ، گفتند: اينها ، همان غنيمت هايى است كه خداوند ، ما را به آنها وعده داده است و به ما خبر داده است كه آن را به زودى در اختيارمان مى نهد.

1.الجمل : ص۴۱۵ .

2.شرح الأخبار : ج۱ ص۳۸۹ ح۳۳۱ .


گزيده دانش نامه اميرالمؤمنين عليه السلام
376

نمى شود ۱ . ۲

ب ـ صدور فرمان عفو عمومى

۳۶۹.أنساب الاشراف:على عليه السلام ، هنگامى كه چيرگى يافت و پيروز شد، براى سخنرانى به پا خاست و فرمود: «اى مردم بصره! از شما گذشتم . برحذر باشيد از فتنه! به راستى كه شما نخستين مردمانى بوديد كه بيعت را شكستيد و وحدت امّت را برهم زديد».
آن گاه نشست و مردم با وى بيعت كردند. ۳

ج ـ گفتگوهايى ميان امام عليه السلام و عايشه

۳۷۰.تاريخ اليعقوبىـ در گزارش عايشه ـ: على عليه السلام نزد عايشه آمد كه در خانه عبد اللّه بن خَلف خُزاعى بود ؛ همو كه پسرش به «طلحة الطلحات» معروف بود. [ امام عليه السلام ]فرمود: «اى حُمَيرا! از اين حركتْ دست برنمى دارى؟» .
عايشه گفت : اى پسر ابى طالب! قدرت يافتى، پس نرمى به خرج ده!
فرمود: «به سوى مدينه حركت كن و به همان خانه ات بازگرد كه پيامبر خدا تو را دستور داد در آن بنشينى».
گفت: چنين مى كنم. ۴

1.چنان كه از احاديث برداشت مى شود ، بازماندگان لشكر جمل ، اجازه يافتند كه اموالشان را با خود ببرند ؛ اگر چه اثاث و اسلحه كشتگان و فراريانى كه بازنگشتند ، بر جاىْ ماند و امام عليه السلام آنها را ميان سپاه خويش ، تقسيم نمود . (م)

2.الإمام الباقر عليه السلام : أمَرَ عَلِيٌّ عليه السلام مُنادِيَهُ فَنادى يَومَ البَصرَةِ : «لا يُتَّبَعُ مُدبِرٌ ، ولا يُذَفَّفُ عَلى جَريحٍ ، ولا يُقتَلُ أسيرٌ ، ومَن أغلَقَ بابَهُ فَهُوَ آمِنٌ ، ومَن ألقى سِلاحَهُ فَهُوَ آمِنٌ» ، ولَم يَأخُذ مِن مَتاعِهِم شَيئا (السنن الكبرى : ج ۸ ص ۳۱۴ ح ۱۶۷۴۷) .

3.أنساب الأشراف : ج۳ ص۵۸ .

4.تاريخ اليعقوبى : ج۲ ص۱۸۳ .

  • نام منبع :
    گزيده دانش نامه اميرالمؤمنين عليه السلام
    سایر پدیدآورندگان :
    غلامعلی، مهدی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 163451
صفحه از 896
پرینت  ارسال به