ابو الأسود مى گويد: اين سخن را از آنان شنيدم و پس از آن ماجرا ، على عليه السلام را ديدم كه وارد بيت المال بصره شد . وقتى ثروت هاى آن را ديد ، فرمود: «اى [ طلاهاى] زرد! اى [ نقره هاى] سفيد! ديگرى را بفريبيد. ثروت ، مقتداى ستمگران است و من ، پيشواى مؤمنان».
به خدا سوگند ، نه بدانچه در آن جا بود ، توجّهى كرد و نه در آنچه ديده بود ، انديشيد ؛ بلكه ثروت ها را نزد او چون خاكى بى ارزش يافتم . از آنان (طلحه و زبير) و از وى شگفت زده شدم! از اين رو با خود گفتم: «آنان از كسانى اند كه دنيا را مى خواهند ، و اين از كسانى است كه آخرت را مى جويند» و آگاهى ام نسبت به وى افزون شد. ۱
ز ـ سرزنش اهل بصره از سوى امام عليه السلام
۳۷۴.الجمل:چون اميرمؤمنان، نامه هاى پيروزى را نوشت ، در ميان مردم به سخنرانى برخاست و خداوند متعال را حمد كرد و بر او ثنا گفت و بر محمّد و خاندانش درود فرستاد. سپس فرمود:
«امّا بعد؛ به راستى كه خداوند ، بخشنده مهربان و عزيزِ صاحب انتقام است. گذشت و آمرزش خود را براى اهل طاعت نهاده ، و عذاب و كيفرش را براى كسى كه نافرمانى كند و دستورش را مخالفت نمايد و در دين ، بدعت گذارَد. صالحان با رحمت او مدد يافتند.
اى اهل بصره! خداوند ، مرا بر شما قدرت بخشيد و شما را به خاطر رفتارتان تسليم كرد. پس مبادا به كارهايى مانند كارهاى گذشته باز گرديد ؛ چرا كه شما نخستين كسانى بوديد كه پيكار و اختلاف را آغاز كرديد و حق و انصاف را كنار نهاديد». ۲