401
گزيده دانش نامه اميرالمؤمنين عليه السلام

ح ـ اعلام آمادگى ياران امام عليه السلام براى جنگ

۳۸۶.امام على عليه السلامـ هنگامى كه يارانش به وى براى جنگْ اعلام آمادگى كردند، پس از فرستادن جرير بن عبد اللّه بجلى به سوى معاويه ـ: آماده شدن من براى جنگ با شاميان ، به هنگامى كه [ هنوز ]جرير نزد آنان است، در بستن بر روى شام و بازداشتن شاميان از كار خير است ، اگر آن را بخواهند ؛ ليكن براى جرير، مدّتى را تعيين كرده ام كه پس از آن در آن جا نمانَد ، مگر آن كه فريب بخورد يا نافرمانى كند. رأى من با درنگ خواهد بود. پس مهلت دهيد. البته از آمادگى شما ناخشنود نيستم.
من اين كار را نيك سنجيدم و درون و برون آن را ژرف نگريستم و جز جنگيدن يا كفر ورزيدن به آنچه محمّد صلى الله عليه و آله آورده، چاره اى نديدم. او (عثمان) بر مردمْ حاكم بود و بدعت ها پديد آورد و زبان طعن مردم را دراز كرد. پس بر او خُرده گرفتند،سپس به خشم آمدند و واژگونش ساختند. ۱

2 / 4

نبرد تبليغاتى

الف ـ حيله گرى معاويه در نبرد تبليغاتى

۳۸۷.شرح نهج البلاغةـ به نقل از نقيب ابو جعفر ـ: معاويه در پى [تحريك و] به لغزش افكندن على عليه السلام بود ، خاطرات بد را به ياد او مى آورْد تا شايد او از حال ابو بكر و عمر كه حقّ [ خلافت ]او را غصب كرده بودند ، چيزى گويد [و بدين سان ، رسوا شود] .

1.الإمام عليّ عليه السلام ـ مِن كَلامٍ لَهُ وقَد أشارَ عَلَيهِ أصحابُهُ بِالِاستعدادِ لِلحَربِ بَعدَ إرسالِهِ جَريرَ بنَ عَبدِ اللّه ِ البَجَليَّ إلى مُعاوِيَةَ ـ : إنَّ استِعدادي لِحَربِ أهلِ الشّامِ وجَريرٌ عِندَهُم إغلاقٌ لِلشّامِ وصَرفٌ لِأَهلِهِ عَن خَيرٍ إن أرادوهُ . ولكِن قَد وَقَّتُّ لِجرَيرٍ وَقتاً لا يُقيمُ بَعدَهُ إلّا مَخدوعاً أو عاصِياً . وَالرَّأيُ عِندي مَعَ الأَناةِ ، فَأَروِدوا ولا أكرَهُ لَكُمُ الإِعدادَ . ولَقَد ضَرَبتُ أنفَ هذَا الأَمرِ وعَينَهُ ، وقَلَّبتُ ظَهرَهُ وبَطنَهُ ، فَلَم أرَ لي فيهِ إلَا القِتالَ أوِ الكُفرَ بِما جاءَ مُحَمَّدٌ صلى الله عليه و آله . إنَّهُ قَد كانَ عَلَى الاُمَّةِ والٍ أحدَثَ أحداثاً وأوجَدَ النّاسَ مَقالاً ، فَقالوا ثُمَّ نَقَموا فَغَيَّروا (نهج البلاغة : خطبه ۴۳) .


گزيده دانش نامه اميرالمؤمنين عليه السلام
400

همين حال ، عمرو [ بن عاص ]را فرا خواند و با او نسبت به آنچه على عليه السلام برايش نوشته بود، مشورت كرد. عمرو به وى پيشنهاد كرد كه نزد چهره هاى سرشناس شام بفرستد و خون عثمان را به گردن على عليه السلام نهد و به كمك مردم شام با على عليه السلام بجنگد ، و معاويه نيز چنين كرد. ۱

ز ـ وقت كُشى معاويه به قصد آماده شدن براى نبرد

۳۸۵.وقعة صفّينـ به نقل از جرجانى ـ: معاويه به خانه جرير آمد و گفت : به درستى كه من به نظرى رسيدم.
گفت : بيان كن.
گفت : به مولايت بنويس كه درآمد ماليات شام و مصر را در اختيار من نهد و هرگاه مرگ او در رسيد، بيعت كسى را بر گردن من ننهد. من نيز كار را به او وا مى گذارم و خلافت را به نام او مى نويسم.
جرير گفت : هر چه مى خواهى خود بنويس و من نيز هم زمان با تو مى نويسم.
معاويه ، اين مطلب را براى على عليه السلام نوشت.
على عليه السلام [ در پاسخ آن نامه] به جرير ، چنين نوشت: «پس از حمد و سپاس خداوند؛ همانا معاويه مى خواهد بيعت من بر گردنش نباشد و آنچه خود دوست مى دارد ، برگزيند و نيز مى خواهد تو را سر بگردانَد تا آمادگى مردم شام را ارزيابى كند. به راستى مغيرة بن شعبه پيش از اين به من گوشزد كرد كه معاويه را در شام بگمارم و خود در مدينه باشم؛ ولى من از اين كار ، خوددارى ورزيدم ، مبادا كه خداوند ببيند كه من گم راهان را كمك كار خود گرفته ام. اگر آن مردْ بيعت كرد ، [ چه نيكو! ]وگرنه باز گرد». ۲

1.تاريخ الطبرى : ج۴ ص۵۶۱ .

2.وقعة صفّين : ص۵۲ .

  • نام منبع :
    گزيده دانش نامه اميرالمؤمنين عليه السلام
    سایر پدیدآورندگان :
    غلامعلی، مهدی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 188842
صفحه از 896
پرینت  ارسال به