419
گزيده دانش نامه اميرالمؤمنين عليه السلام

و زبير ، حتما به تو رسيده است . مروان بن حكم ، در زمره بصريان مخالفِ [ على ]نزد ما گريخته و جرير بن عبد اللّه [ نيز ]براى پيمان خواهىِ على بر ما درآمده است . من دست نگه مى دارم تا تو نزدم آيى . بيا تا در باب كارى با تو مذاكره كنم .
چون اين نامه بر عمرو خوانده شد ، وى با پسرانش ، عبد اللّه و محمّد ، رايزنى كرد و گفت : پسرانم! رأى شما چيست؟
عبد اللّه گفت : به رأى من ، پيامبر خدا آن گاه كه درگذشت ، از تو خشنود بود و دو خليفه پس از او [ نيز چنين بودند] ؛ و عثمان در حالى كشته شد كه تو نزدش نبودى . پس در خانه خود آرام گير كه تو را براى خليفه شدن نيافريده اند . نيز تو نمى خواهى براى دنيايى اندك ، كناره نشينِ معاويه شوى . آن گاه زود است كه هلاك گردى و در آن حال ، تيره بخت باشى .
محمّد گفت : به رأى من ، تو بزرگ و صاحبْ اختيارِ قريشى . اگر اين كار سپرى شود و تو بر كناره باشى ، خوار خواهى شد . پس به شاميان بپيوند و همدست ايشان شو و به خونخواهى عثمان برخيز كه بدين سان ، نزد بنى اميّه در شام ، آرام خواهى خفت .
عمرو گفت : عبد اللّه ! تو مرا به آنچه مايه خير دين من است ، فرا خواندى . امّا تو اى محمّد! مرا به آنچه مايه خير دنياى من است ، دعوت كردى ، و من در اين امر ، خواهم انديشيد . ۱

ج ـ وعده يارىِ مشروط

۳۹۱.سير أعلام النّبلاءـ به نقل از يزيد بن ابى حبيب و عبد الواحد بن ابى عون ـ:آن گاه كه معاويه حكومت را در دست گرفت ، پنداشت كه حكومت مادام العمر مصر ، افزون از ارزش عمرو است . عمرو نيز پنداشت كه كار حكومت ، سراسر به وجود او و تدبيرش فراهم آمده است ؛ [ همچنين ]گمان كرده بود كه معاويه شام را نيز به قلمرو

1.وقعة صفّين : ص۳۴ .


گزيده دانش نامه اميرالمؤمنين عليه السلام
418

مى خواهد ، اهداف خويش از جنگ تبليغاتى را پى گيرد .

2 / 5

آماده شدن معاويه براى جنگ

الف ـ رهنمودِ عمرو بن عاص

۳۸۹.شرح نهج البلاغةـ در شرح گفتار امام عليه السلام در دومين روز پس از بيعت با وى در مدينه ، آن گاه كه فرمان داد تا هر زمينِ خراج دارى كه عثمان بخشيده و نيز هر مالى كه وى از بيت المال بذل كرده ، [ به بيت المال] بازگردانده شود ـ: كلبى گفته است : آن گاه امام عليه السلام فرمان داد همه سلاح هاى يافت شده در خانه عثمان كه ضدّ مسلمانان از آن بهره گرفته شده بود ، ستانده شود ؛ و نيز همه شترانِ گُزينه زكات ، و همچنين شمشير و زره وى .
و فرمان داد به سلاحى كه از آنِ وى بوده و در جنگ با مسلمانان از آن استفاده نشده ، دست اندازى نشود و نيز به اموال شخصى او ، خواه در خانه اش و خواه بيرون از آن . همچنين فرمان داد همه اموالى كه عثمان هديه كرده ، هر جا كه آن اموال يا صاحبانشان به دست افتند ، [ به بيت المال] بازگردانده شود .
اين خبر به عمرو بن عاص رسيد كه ساكن «اَيله» در سرزمين شام بود ـ وى آن گاه كه مردم بر عثمان شوريده بودند ، به آن جا رفته ، در آن ساكن شده بود ـ . پس به معاويه نوشت: هرچه مى خواهى كنى، اكنون بكن كه فرزند ابوطالب،تو را از هر مالى كه صاحب شده اى، جدا خواهد كرد، همان سان كه پوستِ چوبْ دستى از آن كَنده مى شود. ۱

ب ـ يارى جُستن از عمرو بن عاص

۳۹۰.وقعة صِفّينـ به نقل از عمر بن سعد و محمّد بن عبيد اللّه ـ: عمرو در [ منطقه ]«بيع» از سرزمين فلسطين بود كه معاويه به وى نوشت : امّا بعد ؛ خبر ماجراى على و طلحه

1.شرح نهج البلاغة : ج۱ ص۲۷۰ .

  • نام منبع :
    گزيده دانش نامه اميرالمؤمنين عليه السلام
    سایر پدیدآورندگان :
    غلامعلی، مهدی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 188789
صفحه از 896
پرینت  ارسال به